خلاصه داستان : سه دوست به نام‌های نچمی، چتین و موزو تصمیم می‌گیرند فیلم بسازند اما پول ندارند. ناگهان با یک مافیای ثروتمند آشنا می‌شوند که حاضر است به آن‌ها کمک مالی کند، به شرطی که خودش نقش اصلی فیلم را بازی کند.

Necmi, Çetin and Muzo's biggest dream is to shoot a movie. For this they need money. Fortune smiles on their faces and they meet Kerim from Kadırga. Kerim sponsors the film they are going to make. The only requirement is to play the leading role in the movie. Of course, there is a small problem. Kadırgalı Kerim is a mafia.

خلاصه داستان : :داستان در مورد طلاق زوج تازه ازدواجمان، هاکان و نیلای هست . زوجی که یک ساله ازدواج کردن در حال فروپاشی هستند. هاکان و نیلای زمانی که به طلاق فکر می کنند پیش روان شناس میروند و…..

خلاصه داستان : فرمانده "لوگار" موفق می شود که "عارف" را فریب داده و او را به یک میلیون سال قبل بفرستد. "عارف" مجبور می شود مردم گذشته را ،برای رسیدن به حال متمدن کند و...

Commander Logar fools Arif and sends him 1.000.000 years back in the time. He must civilize people from past to reach today.