خلاصه داستان : وقتی آندره، بارت و دیوید برای انجام کارهای عجیب و غریب در یک خانه مزرعه قدیمی می روند، دیگر جاودانه به نظر نمی رسند. آنها جدیت سربی را با نازک گویی جایگزین می کنند، اما این از این واقعیت که آنها در حال پیر شدن هستند فرار نمی کند.

When André, Bart and David go to do odd jobs in an old farmhouse, they no longer appear immortal. They alternate leaden seriousness with limp nattering, but that doesn't escape the fact that they are getting older.

خلاصه داستان : داستان در مورد پل و کلیر ، زوجی که چندین سال است با هم زندگی می کنند.پل یک معلم شکست خورده است که قلب و روحش را برای خانواده اش گذاشته و شادی خودش برای خانواده اش فدا کرده است . حالا خانواده پل کم کم دارد از هم می پاشد و ...

Two brothers and their wives have dinner in a fancy restaurant to discuss their teenage children's misdeeds. An excoriating assessment of Europe’s contemporary social ills.

خلاصه داستان : بچه های باحال گریه نکن آکی یک دختر مدرسه ای زیباست که در فوتبال خوب است و اجازه نمی دهد پسرها با او دست و پنجه نرم کنند، تا زمانی که تشخیص داده شود که سرطان خون دارد و باید نبرد خود را برای زنده ماندن آغاز کند...

Adaptation of one of Benelux most famous children's novels. Tough prime school girl Akkie loves soccer and can be a real bully. Love is the only thing she's scared of. When Akkie is diagnosed with Leukemia, she has to fight for her life. On the verge of going to high school, Akkie has to allow love to enter her life, and thus gain courage to accept the inevitable.

خلاصه داستان : یک مرد که در مورد خطری قریب الوقوع رویا می بیند با زنی وارد رابطه نامشروع می شود که ممکن است او را به نابودی بکشاند.

A man who has been having visions of an impending danger begins an affair with a woman who may lead him to his doom.

خلاصه داستان : بوسنی، ژوئیه 1995. آیدا مترجم سازمان ملل در شهر کوچک سربرنیتسا است. هنگامی که ارتش صربستان شهر را تسخیر می کند، خانواده او در میان هزاران شهروندی هستند که به دنبال سرپناهی در کمپ سازمان ملل هستند. آیدا به عنوان یکی از افراد خودی در مذاکرات، به اطلاعات مهمی دسترسی دارد که باید آنها را...

Bosnia, July 1995. Aida is a translator for the UN in the small town of Srebrenica. When the Serbian army takes over the town, her family is among the thousands of citizens looking for shelter in the UN camp. As an insider to the negotiations Aida has access to crucial information that she needs to interpret. What is at the horizon for her family and people – rescue or death? Which move should she take?

خلاصه داستان : پسران بوفالو دو برادر به نام های جمار و سووو پس از سال ها تبعید در آمریکا برای انتقام از پدرشان که سلطان بود به سرزمین جاوه بازگشتند...

Betrayed by the Dutch colonial forces, Arana manages to escape along with his nephews Jamar and Suwo, the newborn sons of Hamza, one of the last Indonesian sultans fighting against foreign tyranny. In 1860, after wandering for years on the plains of the American Wild West, Arana and the two brothers return to Indonesia to avenge their dead loved ones and punish the evil man who caused their misfortune.