خلاصه داستان : (دوباره می بینمت).یک تصادف باعث می شود شی جیان 31 ساله به کما برود.در رویای او، او به روزهای دانشگاهی خود باز میگردد، در نتیجه داستان دیگری برای ملاقات با همسر آینده اش  آغاز میشود.شی جیان با یی پی مواجه شد و در راه ملاقات با شوهرش با صاحب یک کسب وکار تجاری ملاقات میکند.

Shi Jian time travels back to the past in her dreams after a plane crash. Armed with knowledge from the future, she decides to solve all her problems beforehand and win over her future husband Ye Jiacheng from the beginning. Unfortunately, the younger Ye Jiacheng is an overly ambitious lad who also has a knack for breaking ladies’ hearts.

خلاصه داستان : داستان درمورد پرونده جنایتیه که دوکاراگاهش مسئول تحقیقش میفهمن صحنه جرم شباهت زیادی با رمان جنایی یه نویسنده مشهور داره و دراصل واقعیت و قصه باهم آمیخته است یعنی این حادثه اتفاقیه؟

It tells the story of detectives Jiang Guangming and Shi Luo who accidentally discover that the crime scene depicted in a novel by writer Gu Jiming coincides with the case they are investigating… Fiction and reality intertwine, as the novel both guides them and plunges them deeper into the mystery… In this convoluted enigma, who is the murderer behind the scenes?

خلاصه داستان : ژانگ فن، طراح داخلی که طلاق گرفته و دیگر به روابط پایدار اعتقادی ندارد. پان شیائو چن، فروشنده بیمه ای که پس از هفت سال در رابطه اش احساس ناامیدی و دلسردی دارد و لو شیائو شیائو، یک وبلاگ نویس که هرگز عاشق نشده است، سه قهرمان داستان در سنین و شخصیت های مختلف هستند...

Zhang Fan, an interior designer who is divorced and no longer believes in stable relationships; Pan Xiao Chen, a stellar insurance salesman who is experiencing a seven-year itch in her relationship; and Luo Xiao Xiao, a pet blogger who has never been in love, are three protagonists of different ages and personalities who are in a difficult situation in life. In the face of betrayal, deception and traps, they break through the bottleneck of life with sincerity and persistence, ushering in the highlight of their lives and meeting a better version of themselves.

خلاصه داستان : این داستان هرگز نرفته ای در دبیرستان آغاز می شود. سو یون جین یک دانشجوی ملایم و آرام بود، در حالی که چنگ ژنگ کاملا مخالف او بود.عشق به او شروع شده است حتی تا زمانی که در دانشگاه بودند.حتی زمانی که آنها در یک دانشگاه مختلف تحصیل کردند.بعد از مدتی آنها سرانجام قرار گذاشتن...

The romance between failing student Su Yun Jin and high school genius Cheng Zheng is broken apart due to clashing personalities and a huge difference in social status. Coincidentally, they meet each other again in the workforce, and get entangled in each other’s lives once again.

خلاصه داستان : نجات یک واحد نجات در گارد ساحلی چین مجبور به غلبه بر اختلافات شخصی خود برای حل یک بحران می شود...

A rescue unit within the Chinese Coast Guard are forced to overcome their personal differences to resolve a crisis.