خلاصه داستان : آیا تا به حال دژاوو داشته اید؟ آیا تا به حال با شخصی که فکر می کنید از قبل می شناسید آشنا شده اید؟

The fate of Nora, a supermarket cashier who lives happily with her boyfriend Aron, and that of Natan, a loving father who works as a night watchman, cross paths when misfortune turns their lives upside down.

خلاصه داستان : دنی 25 ساله که در زندگی خود غریبه بود ، پس از گذشت ناگهانی پدرش با اکراه به خانه کودکی خود بازگشت. در کمال تعجب ، او به آرامی در وسط شهر خود را دوباره پیدا کرد ...

Young Danny has left his home town in the middle of nowhere (="Nirgendwo") behind and moved to Berlin to study business. The twentysomething enjoys big city life and independence. When his father dies unexpectedly, however, Danny has to return to the Bavarian hinterlands for better or worse. He reunites with friends from his youth, Kirsten, Rob and Fresi, and the eternal couple of Tom and Mischa. Moreover, Danny's feelings for his first love Susu are rekindled. Everything seems like it used to be. It soon turns out, however, that Danny's friends are all still searching and have not found their places in life yet.

خلاصه داستان : “لیسی از وخامت حال همسرش در خانه لذت می‌برد. اما شادی او موقتی است، زیرا سلامتی خودش نیز به سرعت رو به زوال می‌رود.”

Revolves around the Lunies family whose estranged members include mother Lissy, son Tom and daughter Ellen. They reconnect after each of them faces death in one way or another.

خلاصه داستان : داستان دانش آموز پیانو دیوید است که خود را به دنیای موسیقی و عشق اولش می اندازد. پر از اشتیاق برای زندگی است، اما با فشار فزاینده، به زودی کنترل خود را از دست می دهد.

Nineteen-year-old David dreams of being a concert pianist on the international stage. Although his talent made him special in his home town, he soon realizes that at the conservatory he is but one of many talented students.

خلاصه داستان : برلین دهه 1930. دکتر یاکوب فابیان که روزها در تبلیغات یک شرکت سیگار کار می کند و شب ها در خیابان های شهر پرسه می زند، عاشق بازیگری می شود.

In 1930s Berlin, Dr. Jakob Fabian, who works by day in advertising for a cigarette company and by night wanders the streets of the city, falls in love with an actress. As her career begins to blossom, prospects for his future begin to wane.

خلاصه داستان : یک زن جوان آنارشیست قرارداد ضمنی تمدن را می شکند و بی باکانه تصمیم می گیرد زندگی بدون ریا یا یک شبکه ایمنی اجباری داشته باشد.

An anarchist young woman breaks the tacit contract with civilization and fearlessly decides on a life without hypocrisy or an obligatory safety net.

خلاصه داستان : در جنوب شرق آلمان،پنج برادر و خواهر پس از دستگیری پدر و مادر نازی خود توسط متفقین باید نهصد کیلیومتر را سفر کرده و به خانه مادر بزرگ خود در نزدیکی هامبورگ بروند.در بین راه آنها با آلمانیهای زیادی روبرو می شوند و...

Lore leads her four younger siblings across a war-torn Germany in 1945. Amidst the chaos she encounters a mysterious refugee who shatters her fragile reality with hatred and desire.

خلاصه داستان : هنرمند آلمانی کورت بارنرت از آلمان شرقی فرار کرده و اکنون در آلمان غربی زندگی می‌کند، اما از دوران کودکی‌اش در دوران نازی‌ها و رژیم جمهوری دموکراتیک آلمان در عذاب است.

German artist Kurt Barnert has escaped East Germany and now lives in West Germany, but is tormented by his childhood under the Nazis and the GDR regime.