خلاصه داستان : داستان فیلم در آرژانتین دهه 1980 روایت می‌شود. خوزه دِ زِر، خبرنگاری مشتاق به همراه فیلمبردارش، برای پوشش خبری داستانی عجیب و غریب به کوردوبا سفر می‌کند. آن‌ها در مواجهه با یک موقعیت غیرمعمول، رویکردی خلاقانه در پیش می‌گیرند و صحنه‌هایی را برای برنامه خبری خود ترتیب می‌دهند که با استقبال مخاطبان روبه‌رو می‌شود. اما...

In the late 1980s, journalist José de Zer seeks proof of alien life in Argentina — even if he has to fake evidence — causing a surreal media circus.

خلاصه داستان : الیسا 9 سال است که پدرش لوئیس را نمی بیند ، اما در لحظه بحران ازدواج با آنتونیو از خواهرش ایزابل تلگرافی دریافت می کند که پدرش بیمار است و او تصمیم می گیرد با ایزابل و او به حومه مادرید سفر کند. برادر همسر جولیان و دو فرزندشان برای دیدار روز تولد لوئیس. وقتی...

Elisa has not seen her father Luis for nine years, but she receives a telegram from her sister Isabel in a moment of crisis of her marriage with Antonio telling that her father is ill and she decides to travel to the countryside of Madrid with Isabel and her brother-in-law Julián and their two children to visit Luis for his birthday. Elisa decides to stay with his father when her sister returns to Madrid with her family and she gets closer to Luis, understanding why he left her mother years ago. Later she tells him that Antonio cheated her with her best friend Sophie and their relationship has ended. When Antonio unexpectedly arrives in the house, Elisa takes a decision about her life.

خلاصه داستان : آرژانتین 1985؛ فیلمی تاریخی درام به کارگردانی سانتیاگو میتره است. خولیو استراسرا و دستیارش لوئیس مورنو اوکامپو یک تیم حقوقی جوان را تشکیل می‌دهند تا نخستین محاکمه را علیه ژنرال‌های نظامی آرژانتین آماده کنند…

In the 1980s, a team of lawyers takes on the heads of Argentina's bloody military dictatorship in a battle against odds and a race against time.

خلاصه داستان : پس از ناکامی در پیش بینی یک طوفان تگرگ مخرب، یک هواشناس معروف به زادگاهش فرار می کند و به زودی خود را در سفری برای کشف خود می بیند.

A famous TV weatherman, Miguel Flores, becomes public enemy number one when he fails to predict a terrible hailstorm. He is forced out of the big city, Buenos Aires, fleeing the capital for his birthplace of Córdoba. The result will be a voyage of rediscovery that is as absurd as it is human