در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم A Song to Remember 1945... لطفا منتظر بمانید ...
"پروفسور جوزف السنر" شاگرد خود "فردریک شوپن" را در سالهای شکلگیری شخصیتش تا دوران بزرگسالی در لهستان راهنمایی می کند...
دانلود فیلم A Song to Remember 1945 (ترانهای برای یادآوری ) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
از بین سه بیوگرافی شوپن - این، "خواستن محبت" در سال 2002 و "بداهه" در سال 1991، به دلیل هر یک از ایراداتش، از این سه فیلم فوق العاده است، جذاب ترین، بهترین بازیگر و داشتن بهترین هارمونی بین طنز، بینش و احساسات. یک لحن به یاد ماندنی باعث میشود تا مسائل و چند چیز فوقالعاده سودمند را به آنها تبدیل کنند، که عموماً به اندازه بداهه عالی نیستند، بلکه در مقایسه با آهنگهای کشیده، جدا و درام «Want of Love» بهتر هستند.
ملودی به به یاد داشته باشید که کاستیهای آن، بر خلاف ستایشهای آن، تعداد قابل توجهی نیست، اما متاسفانه کاستیها نسبتاً زیاد است. بزرگترین نقص پل مونی (به طور کلی سرگرمکننده خوب) در نقش السنر بود، که در هر صورت، برای یک کار عمداً بدسرپرست، بسیار مسخرهتر از آن شخص است (که همچنین به طور قابل توجهی از آن استفاده میکند که شما مدام به این فکر میکنید که آیا او است یا خیر. شخص کانونی و نه شوپن) به عنوان یک انیمیشن آزاردهنده در مقابل یک شخص واقعی ظاهر شد، و گفتن آن بسیار بد است. مرل اوبرون تا حدودی بهتر عمل می کند، زیرا او در اعدام تا حدودی احساساتی تر و بی تکلف تر است و واقعاً به نظر می رسد که سعی می کند با آن شخص و موضوع ارتباط برقرار کند، که می گوید او علاوه بر این اشتباه، نسبتاً بیش از حد مغرور، بیش از حد جذاب، بیش از حد زن است. و بیش از حد شعله ور مانند شن و ماسه. با این حال، یکی از عوامل بسیار مهم در این موضوع، شیوایی بسیار غیر همدلانه و نسبتاً جنسی مانند روشی است که سند با آن نوشته شده است، بنابراین وقتی ناظری که شوپن را مورد خطاب قرار میدهد، در مقابل احساسات عاشقانهشان، در این بانو مییابد، مشکل اصلی است.
/>
برخی از محتوا نیز نسبتاً ضعیف هستند. برخی از آنها هوشمند، هوشمندانه و قدرتمند هستند، با این حال تعداد زیادی از قطعات بهطور ناشیانه پخش میشوند، بهطور غیرمنتظرهای اسرافآمیز هستند («شما میتوانید اتفاقات فراطبیعی موسیقی در مایورکا بسازید» یک کلام خاص است) و باعث ایجاد طنز غیرمنتظرهای در بخشهای بیشازحد مانند رویارویی بین شوپن، سند و السنر. به همین ترتیب، بارها و بارها فقط شروع به افشای آنچه در زیر است با آنچه رخ داده است با عمق ناکافی در جریان است، رابطه شوپن و ساند بسیار جذاب است، بیش از آن چیزی که تا این لحظه به تصویر کشیده شده است، اما در اینجا به طور گذرا بررسی شده است (تصویر بداهه از آن، نزدیکترین و بهترین تصدیقشده از زندگینامه شوپن را میپذیرد، و در کمال تعجب، در آن نقطه، بخشهای شتابزده و کمبازیشدهاش، بهویژه در مراحل ابتدایی، داشت. اگر تعداد بیشتری از آنها روی پرده با هم وجود داشته باشند (شبیه شخصیت های فرعی هستند)، به طور قابل توجهی کمتر از Muni (که صحنه های مختلف فیلم را به پایین می کشاند و در واقع آنقدرها هم جذاب نیست)، نزدیکی بیشتر در علم و فرض سند. به شکلی لایهبندیتر نوشته شده بود و بهتر کار میکرد.
اما، یک ملودی خاطرهانگیز بهویژه ارزش جستجوی موسیقی را دارد، هم موسیقی بیعیب و نقص Miklos Rosza و هم اینکه چگونه موسیقی این مرد خارقالعاده برجسته شده است. موسیقی شوپن بخشی از وجود دلنشین و روحانگیز هر نویسندهای است، و در هر صورت، وقتی کوتاه شود شکوه، احساس و قدرت یک بار هم از بین نمیرود. این به لطف نوازنده پیانو خوزه ایتوربی است، که کورنل وایلد را با نواختن پیانویی خوش آهنگ، دردناک، دوست داشتنی، شعله ور و مسحورکننده، موسیقی فوق العاده و به همین ترتیب نوازندگی عالی باید به جهان دیگری انتقال دهد و ایتوربی که شوپن می نوازد، کاملاً این کار را می کند. با این حال، دوباره موسیقی به خوبی ضبط میشود و بهجای اینکه صرفاً صدای محیط باشد، در زمانی که باید انجام شود، بهطور مناسب به تمرکز فوقالعاده تبدیل میشود. کل فیلم نیز فوقالعاده به نظر میرسد، با عکاسی تکنیکالر بیعیب، مجموعههای پیشنهادی و طرح خلق مجلل. چارلز ویدور واقعاً با تعهد هماهنگ میشود و زمانها را به خوبی در بر میگیرد، در حالی که داستان (اما با وجود برخی نقاط کشنده و نمونهای از موقعیتهای اساسی وجود دارد، اما برای برخی از خطاهای فاحش و تغییرات در توالی، با این حال با جزئیات کافی) واقعاً مجذوب کننده است. صرف نظر از اینکه با پتانسیل کامل خود درگیر می شود و حرکت می کند.
ملاقات شوپن و لیست یک جادوگری بدون تحریف است و هفده دقیقه آخر واقعاً خارق العاده است، صرف نظر از اینکه آیا فیلم به طور مداوم به طور کامل به هم متصل نمی شود یا خیر. پس از آن از آن نقطه به بعد، آن را به لبه از چیزهای صندلی شما. کورنل وایلد، صرف نظر از اینکه در نظرسنجیهای مختلف بهطور نادرست به آن اشاره شده است (قد بلند، جذاب و قوی در مقابل کوچک، ساده و بیاعتدال) همچنان به شکلی باورپذیر مانند شوپن سقوط میکند و کاملاً بیشترین تمایل، تعهد عاطفی و تفاوتهای ظریف را از انبوه نسبی نشان میدهد. از سه سرنخ، جذاب و تاثیرگذار آرام و نه چندان محکم که ترسناک باشد. انگشت گذاری او نیز متقاعد کننده است که شما متقاعد شده اید که او دارد بازی می کند. استفان بکاسی علاوه بر این در نقش لیست، زمینه های قدرتمندی است.
در نهایت، جذاب و قابل احترام است که در عین حال ممکن است بسیار بهبود یافته باشد. 6/10 بتانی کاکس
دانلود فیلم A Song to Remember 1945 (ترانهای برای یادآوری ) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
یک شیرین کاری در مورد فیلم های سینمایی مربوط به نویسندگان کامل یا حتی بزرگ وجود دارد. بسیاری از آنها تجربیاتی ندارند که (فراتر از موسیقی شناسان یا افراد کنجکاو) شایسته بحث و گفتگو باشد. علاوه بر این، از آنجایی که موسیقی آنها توجیهی برای اهمیت آنها است، موسیقی بر فیلم حاکم خواهد شد - هر حرکتی روی صفحه نمایش کمتر جذاب خواهد بود (مگر اینکه زندگی آهنگساز جذاب باشد) نسبت به آنچه آنها برای جمعیت و آیندگان خود ساخته اند.
کدام نویسندگان روی صفحه نمایش ظاهر شده اند؟ بتهوون در چند فیلم (بهترین، قابل تصور، توسط گری اولدمن در سال 1994 Eternal Cherished). شوپن در ترانهای برای یادآوری قرار است در اینجا در مورد آن صحبت شود. دوست او فرانتس لیست (درک بوگارد) در ملودی بی پایان. یوهان برامز و رابرت شومان (رابرت واکر پدر، همچنین پل هنرید) در ملودی محبت. واگنر در سریال تلویزیونی به همین نام (نوشته ریچارد برتون) و وردی در سریال تلویزیونی به همین نام (نوشته رونالد پیکاپ). داگلاس مونتگومری (Song Path) و Wear Ameche (SWANEE Waterway) هر دو Stephen Cultivate را امتحان کردند. کلیفتون وب، جان فیلیپ سوزا در ستاره ها و راه راه ها برای ابدیت بود. والتر کانلی تنظیم کننده عنوان در ویکتور هربرت بی نظیر بود. جیمی کاگنی (و جوئل دیم) جورج ام کوهن (در YANKEE DOODLE DANDY و جورج ام.) بودند. رابرت آلدا جورج گرشوین در آهنگ آبی بود. تام دریک و میکی رونی ریچارد راجرز و لورنز هارت در WORDS و MUSIC بودند. رابرت مورلی و موریس ایوانز شخصیتهای اصلی فیلم «حساب گیلبرت و سالیوان» بودند. ریچارد چمبرلین، پیوتر ایلیچ چایکوفسکی در فیلم A Song to Remember عزیزان موسیقی بود. فرناند گروت، یوهان اشتراوس جونیور در والتز بی نظیر بود.
اما بسیاری از آنها واقعاً افراد شگفت انگیزی نبودند. اجرای وب در نقش سوسا عالی بود، با این حال مطالب تاریخی داستان به طرز قابلتوجهی جذاب بود (البته دیگر خبری از آن نیست - موسیقی فیلم را منتقل میکرد). فیلم چمبرلین در نتیجه همجنس گرایی شایکوفسکی جذاب تر بود. باد کاگنی و بنیان تئاتر روایت کوهان آن فیلم را برای همیشه به یک فیلم شناخته شده تبدیل کرد. ناتوانی وحشتناک فاستر در پیروز شدن به عنوان به یاد ماندنی ترین نویسنده متخصص ما (و اعتیاد او به مشروبات الکلی) به داستان زندگی او تسلط یافت، با این حال پیشرفت و آهنگسازی ناخوشایند به فیلم آمچه لطمه زد (مخصوصاً آن نتیجه گیری احمقانه قابل توجهی).
شوپن از جهاتی بیش از یک شخص "برکت" داشت. او یک ملی گرا بود و بخشی از فیلم به کمک او برای پست هایی که برای استقلال خود از روسیه می جنگند اختصاص داده شده است. او خاطرات طولانی را با جورج ساندز، نویسنده زن پیشرو فرانسوی در صد سال نوزدهم منتشر کرد. همچنین، او به دلیل ابتلا به بیماری سل با مشکلات پزشکی در حال گسترش بود. او فقط چهل سال زندگی کرد و به طور عجیبی تاریخ آشنایی او با جهان و مرگش تقریباً با ادگار آلن پو معاصر آمریکایی اش مقایسه می شود، که به همین ترتیب در بسیاری از عمرش از ضعف عذاب می کشید.
کرنل وایلد چنین کرده بود. نقشهای مکمل ترانهای برای یادآوری را بازی میکردم، مانند مرد درونی ترسناک در دزدی در High SIERRA. در اینجا بود که او سرانجام نقش خود را به عنوان یک سرگرم کننده نشان داد، در هر صورت، برای دریافت کمک هزینه بنیاد برای نمایشگاه خود تعیین شد. مرل اوبرون نقش شگفت انگیزی را ایفا کرد. او معمولاً یک معشوقه قوی بود (کتی او سرانجام به شدت شیفته هیثکلیف است، در عین حال وقتی با ادگار لینتون در سطوح حیرت انگیز ملاقات می کند خوشحال و با شکوه است - این برای او یک استثنا بود). در اینجا او بر دستاورد هنری خود متمرکز است و عملاً هیچ کاری برای درک دستاورد ملودیک در مرکز کسی که او را دوست دارد انجام نمی دهد. شورهای از نیمفومانیا در او وجود دارد - به نظر میرسد نارسایی سختی برای گرامیداشتن آن است که مردان را وحشی میکند (شوپن، اما جد او در بسترش آلفرد دو موسه نویسنده (جورج مکریدی)). در نهایت او در فیلم A Song to Remember محکوم است و روح عزیز پاکش را می شکند و او را تا سرحد مرگ لعنت می کند.
این چقدر واقعی است؟ نه کاملا. در حالی که دو روح تخیلی مانند شوپن و ساند می توانستند در تضاد باشند، این دو به شدت به یکدیگر متصل شدند. در یک سریال تلویزیونی در مورد حرفه ساند، با حضور رزماری هریس، مشخص شد که پیامی از شوپن روی تخت خوابش توسط دختر حسودش از سند مخفی شده بود - واقعیتی که او تا سالها بعد از آن یاد نگرفت.
پل مونی در نقش جوزف السنر معلم شوپن در فیلم A Song to Remember نمایشی ضعیف و فراتر از مضحک ارائه کرد. او برای مدتی طولانی با افراد کارکشته کار کرده بود و السنر بسیار باهوش بود. در هر صورت اغراق آمیز است و یکی از کاستی های فیلم است. با این حال، این یک نقص بیش از حد شدید نیست. در کل فیلم مناسبی است، برای دو بازیگر اصلی و بخشی از بازیگران مکمل. با این حال، تاریخ درستی نیست.
دانلود فیلم A Song to Remember 1945 (ترانهای برای یادآوری ) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
برای دانشآموزان موسیقی، «ملودی برای یادآوری» باید موشکافی شود، زیرا وجود شوپن را به شدت رمانتیک میکند و بافتهای ساختگی متعددی را اضافه میکند...
اما، تحلیل در آن سطح باید با درک این نکته که ترانهای برای یادآوری در سال 1945 ترتیبی داد تا در موسیقی شوپن جذابیت زیادی ایجاد کند... با تنظیم موسیقی توسط Miklos Rozsa و اجرای خوزه ایتوربی، جای قدردانی و احترام زیادی دارد...
بر اساس فیلمنامه سیدنی بوخمن، شوپن یک خوش بین سیاسی است که بخش زیادی از حرفه خود را برای پذیرفتن دلیل لهستان محلی خود در نبرد آن برای از دست دادن آزار و شکنجه تزاریستی متعهد می کند... همانطور که یک همکار جوان شوپن (کرنل وایلد) طرفداری می کند. مترقیان، به نگرانی مربی و راهنمای باهوش خود جوزف السنر (پل مونی). در زمانی که شوپن برای جلب محبوبیت و پول نقد برای کمک به یاران سیاسی خود به پاریس می رود، السنر با او می رود تا او را هدایت و محافظت کند...
شوپن در لابی یک توزیع کننده موسیقی، کار می کند. همکار فرانتس لیست (استفان بکاسی) که در حال حاضر یکی از ستایشگران سازمان های لهستانی جوان است... لیست با او دوست می شود، حرفه اش را پیش می برد و او را با نویسنده نفیس و صمیمی ژرژ ساند (مرل اوبرون) آشنا می کند. . این زوج بداخلاق به طرز ناامیدکننده ای شیفته می شوند و شوپن، برخلاف توصیه السنر، با او به سفری به مایورکا می رود، جایی که رفاه او تضعیف می شود...
واقعیت ها این است که شوپن هرگز یک پیشرو شاین کارآمد نبود. به دنبال حرفه ای بدون الهام سیاسی بود... او به تنهایی به پاریس رفت و تعهد او با ژرژ ساند هشت سال طول کشید تا اینکه پس از یک نزاع او را ترک کرد...
الزنر با او همراه نشد. شوپن از لهستان به پاریس رفت، و او هرگز در یک دوئل فکری با جورج ساند برای کنترل زندگی و اهداف شوپن شرکت نکرد...
کنستانتیا، شخصیتی که نینا فوخ بازی می کرد، هرگز نرفت. به پاریس که از شوپن التماس کند تا به پست های خویشاوندش در نبردشان بر خلاف قانون تزاری کمک کند... السنر و ساند هرگز به سبک ملودیک شوپن تا حدی که در فیلم A Song to Remember پیشنهاد شده است منعکس نشدند و تأثیری نداشتند، و این امر می تواند درهم آمیخته باشد. تصور فیلمی از سند به عنوان یک شیطان جنسی که موسه را دوبرابر کرد، شوپن را محو کرد، و طرز تفکر و مسائل قانونی خود را تغییر داد تا با دیدگاه های هر معشوق مترقی مطابقت داشته باشد... در زمانی که ساند فکر می کرد چیزی پیدا کرده است که به سمت بی عیب و نقص حرکت می کند. در یک مرد، او برای مدت طولانی با او زندگی کرد... او در برابر دیدگاه های باور نکردنی موسه و تعصبات بزرگ شوپن غیرقابل نفوذ ماند...
با این حال، فیلم چارلز ویدور یک تماشای تکنیکال جذاب و هماهنگ است. با تمام گستردگی و ضرورت عمیقی که به خاطر آن توصیف شد... ترانهای برای یادآوری دارای شخصیتی عمیقاً رفتاری پل مونی است. یک مرل اوبرون بیاحتیاط و افراطی (یک سبزه بیهیچوجه، ظاهری عجیب و غریب و بهطور شگفتانگیز، با لباسهای زیبا، قدم زدن با لباسهای شگفتانگیز) و یک کورنل وایلد بسیار شکنجهشده...
با توجه به این موضوع، دور از ذهن نیست که بگوییم با فرض اینکه شخص از احساسات گرایی خیره کننده کارها دست بکشد، و اگر "آهنگی برای یادآوری" را به عنوان داستانی تخیلی در مورد نویسنده قرن نوزدهمی که کنسرتوهای خیره کننده ای ساخته و قطعات انفرادی را وارد کرده است روش شناسی کنیم. ، که جورج ساند غیرقابل پیش بینی را گرامی می داشت ، که نیاز به کمک به پست های همبستگان خود در کار داشت ، که به مربی خود بی توجهی نشان می داد ، سپس ، در آن لحظه ، با صحنه های انرژی زا روبرو می شوید ، ادب مرل اوبرون که هرگز قوی تر از این نبود. صحنههای مسابقه را با مونی برای بررسی و تایید وایلد سخت کرد... اعدام پل مونی خیرخواهی فوقالعادهای همراه با رئالیسم آرام داشت...
وقتی شوپن بیعلاقه و در عین حال تصمیمگیری شده تصمیم میگیرد برای بازدید از نمایش به نظر می رسد که اوبرون در گفتمان تند خود در مورد سختی و ناراحتی گذشته اش که او را برای به چالش کشیدن جهان با فردگرایی خود محکم کرده بود، بسیار هیجان انگیز است. استفان بکاسی در نقش فرانتس لیز، جورج کولوریس در نقش توزیع کننده موسیقی لوئیل پلیل، و جورج مکریدی در نقش آلفرد دی موست، یکی از تحسینکنندگان آشکار ساند، نقشآفرینیهای خوبی را ارائه کردهاند...
اگر به عنوان اثری که اساساً ساختگی است، "آهنگی برای یادآوری" یک فیلم زندگینامه ای ملودیک سنتی احمقانه است که به طرز شگفت انگیزی به خوبی شناخته شده بود...
دانلود فیلم A Song to Remember 1945 (ترانهای برای یادآوری ) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
یک داستان صمیمانه دلپذیر و تماشاگر از وجود کورنل وایلد به عنوان تنظیم کننده فردریک شوپن (1810 - 1849)، یک میهن پرست پاک که به پاریس فرار کرد، تبدیل به بسیار محبوب شد، رابطه نامشروع طوفانی با جورج ساند (یک خانم) مقاله نویس داشت. و از سل منتقل شد. علاوه بر موسیقی اش، شوپن تمام چیزی که به آن می رسد تمایز این است که در گورستانی مشابه اسکار وایلد قرار گرفته باشد، با این حال قلب او جایی با لهستان داشت.
فکر نمی کنم نیازی داشته باشم. مانند اسطوره های این هالیوود فیلم های واقعی در مورد اعجوبه ها زندگی کنید. همراهان در بهشت و همچنین وحشیهای جهنمی از آنها دیدن میکنند تا یکی از همسالان شوپن را خلاصه کنند. خدایا، آنها دائماً توسط چیزی شکنجه می شوند و غالباً غبار را در ابهام گاز می گیرند.
اما پاریس احتمالاً در طول بازدید او چه مکانی بوده است. او لیست، دو موسه، دلاکروا، بالزاک، پاگانینی، برلیوز، هاینریش هاینه و هر فردی را که هر کسی بود ملاقات کرد. فرانتس لیست بهعنوان یک نوازنده و نویسنده حامی و خوشنظر نشان داده میشود که وقتی آن را میبیند، او را میشناسد. در واقع، من - - که هیچ چیز نمی دانم - - شنیده ام که او چیزی شبیه به یک پرنده عجیب و غریب بود که لباس اسقف را پوشیده بود و در هنگام اجرای آنها متمایل به تغییر عبادات دیگران بود. لیست یک مجارستانی بود. کورنل وایلد هم همینطور بود. وایلد در خدمه شمشیربازی یک کالج سطح نخبگان بود. در سال 1968 با تک تک افراد گروه اختتامیه دانشگاه همتا در سال 1968 رویدادی برای صحبت داشتم و هر یک از آنها در آن زمان دوپرها و سرهای خورنده بودند. دانشآموزان کنترل زمین را به دست گرفته بودند. برای رسیدن به سوژه ها باید به سمت شمال یک دیوار ده فوتی حرکت می کردم.
و در حال حاضر به برنامهنویسی مرسوم خودمان بازگشتهایم.
تا آنجا که به من مربوط میشود، جورج ساند در میان کمترین افراد مشهور بود. من بدم نمی آید که او لباس های مردانه بپوشد و در روز روشن سیگار بکشد. راستش را بخواهید، این کمی اضافه می کند - در واقع، بیایید بگوییم که من این کار را نمی کنم.
اما او بین بخشی از همسالانش محبوبیت نداشت. بودلر هنرمند از او میگوید: "او گنگ، وزن و خوشحرف است. افکار او در مورد اخلاق دارای ژرفای قضاوت و ظرافت احساسی مشابه زنان سرایدار و نگهدارنده است... راهی که مردانی وجود دارند که میتوانند اسیر شوند. این فاحشه دلیلی بر بی حرمتی مردان این نسل است.»
در نقش مرل اوبرون، او یک سلطه گر است که احساس می کند صنعتگر از نگرانی های رایجی مانند میهن پرستی پاک بالاتر می رود. شفت ها به صعود علیه حاکمان روسی خود ادامه می دهند و دوباره خراب می شوند. توانایی او در این فیلم، علاوه بر اثبات اینکه شوپن رک بود، این بود که این هنرپیشه ملودیک را از حمایت از عقل پاک و شکستن قلب همراهان مادام العمر خود مشغول کند. در طول زندگی روزمره، من درک می کنم که او آن دانشمند نظری که ما می بینیم نبود. او یک کمونیست بود و از شوپن به خاطر رابطه اش با اشراف ثروتمند متنفر بود.
بر اساس این وضعیت، شوپن بازی کرد تا زمانی که به سطل لگد زد و پول نقد خود را به مخالفان پاک داد. از آنجایی که او برای ملاقات درخواستی رفت، فیلم تقریباً از او خواسته است که او را لگد بزند. در تمام واقعیت، حقیقتی که گفته می شود، به تدریج بیمار به نظر می رسد. یک عکس ترسناک وجود دارد که در آن انگشتان او را میبینیم که بر روی کنسولی موج میزند که به طور غیرمنتظرهای با لکههای خونی فوقالعاده آغشته شده است.
موسیقی شوپن بهخصوص دردسرساز نیست - منظورم این است که دوازده آهنگ یا هر چیز دیگری نیست. - - و می توانید آهنگ ها را در آنها دنبال کنید. این عالی است زیرا ما تعداد زیادی از آن را می شنویم. من نمی دانم چه کسی در حال نواختن پیانو است، اما او واقعاً بخشی از کارهای اولیه را با سرعت پیچش پاره می کند، حدس می زنم برای اینکه مخاطب را خسته نکنم.
این موسیقی شامل یک تنظیم فوق العاده است. در این فیلم، و شایسته است. این شخص، همه چیز در نظر گرفته میشد، یک هنرمند واقعی بود.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.