داستان یک عشق آتشین میان دو نفر با سابقه و خلق و خوی کاملا متفاوت است که در بحبوحه جنگ سرد در لهستان، برلین، یوگسلاوی و پاریس روایت میشود.
خلاصه داستان : یک مرد و یک زن در خرابههای لهستان پس از جنگ یکدیگر را ملاقات میکنند . آنها با زمینههای گوناگون و خلق و خوی بسیار متفاوتی دارند و با این همه به هم
یک داستان عاشقانه عاشقانه بین دو نفر از افراد با زمینههای مختلف و خلق و خوی , که همگی mismatched و در عین حال به هم محکوم شدهاند . در جنگ سرد در دهه 1950 در لهستان , برلین , یوگسلاوی و پاریس , جنگ سرد داستان عشقی
در دهه 1950، یک کارگردان موسیقی عاشق یک خواننده می شود و سعی می کند او را متقاعد کند که از لهستان کمونیستی به فرانسه فرار کند.
جنگ سرد (به لهستانی: "Zimna wojna ") نام یک فیلم درام لهستانی به کارگردانی پاوو پاولیکوفسکی محصول ۲۰۱۸ است. جنگ سرد برای رقابت در کسب نخل طلا هفتاد و یکمین جشنواره فیلم کن انتخاب شد. فیلم داستان یک عشق آتشین میان دو نفر با سابقه و خلق و خوی کاملا متفاوت است که در بحبوحه جنگ سرد در لهستان، برلین، یوگسلاوی و پاریس روایت میشود...
دانلود فیلم Cold War 2018 (جنگ سرد) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
جنگ سرد بین دنیای غرب و کمونیست بدون شک زندگی کسی را که در نیمه دوم قرن بیستم متولد شد ، رقم زده است. و البته ، موضوع بسیاری از فیلمهای بزرگ بوده است ، تعداد بسیار زیادی که نمی توان آنها را در اینجا ذکر کرد. بنابراین می توان نامگذاری فیلم "جنگ سرد" را کنایه آمیز دانست ، یا بسیار بلند پروازانه دانست. مطمئن نیستم ، اما فکر می کنم کارگردان پاول پاولیکوفسکی بیشتر به مفهوم دوم منظور داشت ، اگرچه مورد اول کاملاً مستثنی نیست. به جز اکثراً بصری ، فیلم به طور واضحی نتواند وعده عنوان بزرگ خود را ادا کند.
فیلم دو عاشق پرشور را به تصویر می کشد که هر دو لهستانی هستند ، اگرچه از جهان های مختلف هستند و بر اساس فرهنگ و موقعیت تقسیم شده اند. این تقسیم بندی در لهستان جدید 1949 اهمیت چندانی ندارد و هر دو از نظر زیبایی ظاهری نسبت به اطرافیان بسیار دوست دارند. آنها با عشق و استعداد خود نسبت به موسیقی متحد شده اند ، اما از نظر خلق و خوی ، و از نظر عقلی می توان حدس زد ، کاملاً متفاوت است. اشتیاق مداوم آنها به یکدیگر ، نقشه را پیش می برد و ما از طریق مصیبت های فراوان آنها را دنبال می کنیم ، ابتدا با مدیران هنری بسیار جدی ، سپس دستگاه های کمونیست لهستانی ، روشنفکران فرانسوی متکبر و خوش فکر ، یکدیگر ، نوازندگان جاز در باشگاه های پاریس ، راز یوگسلاوی خدمات ، و حتی زندانبانان. همه اینها طی سالهای متمادی اتفاق می افتد و ناتوانی آنها در واقع در کنار هم بودن ، به دلیل اصلی خودشان اما شرایط بیرونی نیز ، طبیعتاً طاقت فرسا است. این آنها را به یک راه حل نهایی غیرمنتظره برای مخمصه خود منتهی می کند که فیلم را به پایان می رساند.
جنگ سرد بسیار خوب ضبط شده و در کنار هم قرار گرفته است و شامل بسیاری از رقص ها و آهنگ های جالب لهستانی است که لذت بخش و ارزشمند هستند دیدن برخی از نکات خوب در مورد فساد آسان هنر واقعی توسط سیاست و مد روز است. مقاومت در برابر بازیگر اصلی (کولیگ) با صدا و خودجوش بودن او نیز دشوار است ، اما به سختی می توان فهمید که چرا او اینقدر با معشوق بسیار خونسرد خود مسحور شده است ، با این تفاوت که او یک اقتدار موسیقی است ، و همچنین به طور استثنایی بلند قد. مشکل واقعی از زمانی شروع می شود که بیننده متوجه می شود که فیلم فقط با ماندن مداوم در سطح اشیا، ، خواه رابطه عاشقانه آنها ، کمونیسم یا صحنه هنری پاریس ، به راحتی اجرا می شود. ما تقریباً هیچ چیز درباره روانشناسی اساسی شخصیتهای اصلی داستان ، یا در مورد لهستان کمونیست و بخصوص در مورد زمینه گسترده تری از عنوان فیلم چیزی نمی آموزیم که فقط تا حدی محدود بر روابط آنها تأثیر می گذارد. همه چیز در سطح کارت پستال درمان می شود ، که به نظر خوب می رسد ، اما در یک لحظه گرفته شده است و خیلی جدی مورد بررسی قرار نگرفته است. (به عنوان مثال: هر مرد هنری در پاریس در دهه 50 ریش پنج روزه نداشت ؛ که در واقع اخیراً مد شد و در آن زمان کاملاً غیرمعمول بود!) پنج دقیقه از "مرد سنگ مرمر" وایدا ، برای نامگذاری یک فیلم لهستانی دیگر ، در مورد استالینیسم بیشتر از کل "جنگ سرد" بگویید. البته هیچ مشکلی وجود ندارد ، اما بدون این زمینه سیاسی فیلم ، این برداشت مدرن از رومئو و ژولیت قطعاً مورد استقبال تماشاگران غربی و منتقدان با شور و اشتیاق قرار نمی گرفت. به عبارت دیگر ، اگر فیلم وانمود نمی کرد که به مقطع خاصی از تاریخ جهان می پردازد ، باید به همان چیزی که واقعاً هست ، می پرداخت: یک داستان عاشقانه نه چندان خوب و ساده لوحانه.
جالب است بدانید که چگونه "جنگ سرد" در لهستان مورد استقبال قرار گرفت. یک صلاحیت احتمالاً در اینجا تضمین شده است: جنگ سرد در واقع یک محصول مشترک لهستانی / بریتانیایی / فرانسوی است که توسط یک کارگردان اساساً انگلیسی (پاولیکوفسکی) ساخته شده است که از بدو تولد لهستانی است. از نظر این داور ، این طعم و مزه از فیلم های اروپای شرقی است که با بازی ماهرانه بر روی برخی تعصبات موجود در مورد شرق ، برای جلب توجه جشنواره های غربی ساخته شده است. (در واقع ، یکی از صحنه های جالب توجه فیلم ، تقابل کوتاهی بین قهرمان اصلی و شاعر زن فرانسوی ، دقیقاً در این مورد اظهار نظر می کند.)
در مجموع ، عکاسی سیاه و سفید و قالب بندی غیرمعمول به تنهایی یک فیلم عالی نمی سازد. فیلمنامه مهم است! این ممکن است امسال در هیئت داوران کن گم شود ("بهترین کارگردان" به پائلیکوفسکی!؟) ، و من می ترسم حتی برای یک اسکار کفایت کند (تمام مواد لازم برای گروه فیلم های خارجی را دارد ، یعنی: شخصیت های دلسوز ، شور افسار گسیخته ، توتالیتاریسم (ترجیحاً روسی) ، تصاویر زیبا) ، اما کسی را که از راه دور با آثار Wajda ، Kieslowsky یا Zanussi آشنا باشد ، گول نمی زند. اگر کسی را بخاطر جستجوی سینمای قابل توجه تر لهستان از گذشته های دور یا نزدیک تر اغوا کند ، هدف خوبی داشته است.
دانلود فیلم Cold War 2018 (جنگ سرد) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من باید شروع کنم با گفتن اینکه من یکی از طرفداران سینمای لهستان هستم ، حتی در گذشته آن را مطالعه کرده ام. جنگ سرد یک فیلم معمولی لهستانی لهستانی بود: تمرکز بر احساسات ، توسعه صحنه و سفر احساسی شخصیت ها در خلال تحولات بزرگ داستان. من نمی توانم برای جنگ سرد مقصر باشم. من همچنین آخرین کار پاولیکوفسکی ، آیدا ، را با دو زن اصلی در جنگ سرد دوست داشتم ، اما آن را بسیار برتر دیدم ،
موارد زیادی برای دوست داشتن در جنگ سرد وجود دارد. بازیگری عالی ، فیلمبرداری بسیار زیبا ، توجه دقیق به اصوات و دامنه. پاولیکوفسکی در برانگیختن احساسات شدید وقتی صحنه ای را مشاهده می کنید ، یک متخصص است ، او می تواند همه افراد و اقلام مجموعه را به طور هماهنگ کار کند تا احساس کلی را که می خواهد منتقل کند. تا اینجا ، خیلی خوب!
برای من ، جایی که فیلم کوتاه می آید ، دادن یک جهت واقعی به این شخصیت ها است یا در مورد زولا ، او را دوست داشتنی می کند. همچنین ، صادقانه بگویم ، علی رغم بازی بسیار خوب ، من نمی توانستم شیمی قوی بین دو نتیجه را احساس کنم.
فراتر از این: ما آن را درک می کنیم - زندگی در لهستان پس از جنگ بسیار سخت بود ، به تازگی ضمیمه شده بود و اساساً یک دولت عروسکی جامعه ایجاد کرد. پاولیکوفسکی در انتخاب افزودن آهنگهای محلی روسی به رپرتوار لهستان معنای زیادی را منتقل می کند و در نتیجه استعفا رهبر ارکستر پس از مدتی کوتاه انجام می شود. بله ، قهرمان داستان زندانی می شود و زولا اساساً با کسی ازدواج می کند که دوست ندارد او را از زندان بیرون کند. اما این تقریباً پایان تحلیل دامنه گسترده تبدیل شدن به بخشی از بلوک شوروی است ، فراتر از این ، آن ابتدا بازدید از کشورهای بلوک شرقی مورد علاقه ، سپس اقامت طولانی مدت در پاریس ، و پس از آن بازگشت به لهستان است.
اما جایی که فیلم مرا از دست می دهد شخصیت زولا و روابط آنها است. مشخص شده که او زندگی سختی داشته است. او بخشی از گروه کر می شود زیرا معتبر است ، او آنچه را که باید انجام می دهد انجام می دهد. اما بعداً ، او اساساً به این شیاد هوس باز تبدیل می شود. به جای اینکه به مشکلات واقعی مهاجرت نگاه کنیم ، ما را به یک آپارتمان بزرگ و کلوپ های شبانه پر زرق و برق می کشانند. او در مورد تکراری که برای آواز خواندن در می آورد ، با شریک قبلی شریک زندگی خود بی ادب است. او فقط برای مهاجرت با یک ایتالیایی ازدواج می کند و حتی هرگز فکر دوم را نمی کند. ما می فهمیم که سگ ها در یکی از کشورهای بلوک شرقی سگ می خورند اما بلافاصله او را در چنین نور بدی رنگ آمیزی می کنند ، ریشه زدن برای او سخت است. او مست می شود ، دوست پسرش را تقلب می کند ، سیلی را برمی انگیزد و سپس به لهستان برمی گردد ، ظاهرا عشق زندگی اش را پشت سر می گذارد. آیا وقتی او به طور کلی از بیرون آمدنشان خوشحال است ، ممکن است 10 دقیقه نباشد؟ این به 2 دلیل برمی گردد: 1) او قرار است این روحیه آزاد و باورنکردنی و بوهمی باشد. اما چرا این مقاومت ، حداقل تا حدی ، در داخل لهستان ایجاد نمی شود؟ آنها او یک سرباز کوچک عالی بود ، حتی برای دوست بالاتر خود هم جاسوسی می کرد. 2) او خواهان این اشتیاق باورنکردنی برای بازگشت به لهستان است - علیرغم همه "تقصیرهای" او ، عشق او به سرزمین مادری در او قوی است. اما بازگشت زولا به لهستان به جای کاوش در این موضوع به روش عمیق تر ، یک چیز عجیب و غریب است.
بله ، این زوج کمی خود را بازخرید می کنند. او زندگی خود را در پاریس رها می کند تا به لهستان برگردد ، مجازات پیش بینی شده زندان را بدست می آورد و او با یک احمق ازدواج می کند تا آنها بتوانند با هم باشند - در نهایت منجر به پیمان خودکشی خود می شود ، زیرا زندگی در کشور مادری آنها غیرممکن شده است. اما ، متأسفانه ، همه اینها به عنوان زوجی ارائه می شود که قادر به تصمیم گیری نیستند چه چیزی است و واقعیت تا دیر نشده است. به جای یک بحث هوشمند درباره اینکه چرا حضور در لهستان برای آنها معنی زیادی دارد ، در نهایت خلاصه می شود: "اووپسی ، ما واقعاً این کار را کردیم".
سرانجام ، و این فقط حدس و گمان است - وقتی آیدا برنده شد اسکار چند سال پیش ، جناح راست لهستانی خشمگین شد - چگونه جنگ سرد می تواند تصویر لهستان را لکه دار کند؟ بحث درمورد صحت برخی ادعاهای ارائه شده در فیلم Cold War را به دیگران واگذار می کنم. نکته این است که ، قانون مورد بحث قرار گرفت که فقط خواستار نمایش مثبت لهستان در فیلم Cold War ، تلویزیون و سایر رسانه ها است. به نظر می رسد جنگ سرد چیزی است که دولت راست را خوشایند می کند: بیشتر آنچه بد بود تقصیر شوروی است. و ما این زوج پر پرواز و ناقص را داریم که علی رغم تقصیرهایشان ، از عشق به کشور و / یا یکدیگر ، آن را به لهستان باز می گردانند. برای مخاطبان حق طلب کاملاً خوشایند است. گفتن اینکه اکثر اینها درست نبود اما جنگ سرد تا حد زیادی فاقد ابهامات اخلاقی و تناقضات شخصی موجود در آیدا است.
دانلود فیلم Cold War 2018 (جنگ سرد) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اتفاق نظر وجود دارد که جنگ سرد یک شاهکار فنی با طرح ناقص است. من وارد صحنههای تحسینشده و طراحی، بازیگری و اجرا نمیشوم. اگرچه می گویم این اولین بار در زندگی من است که یک فیلم باعث می شود واقعاً از قدرت یک برش نفس نفس بزنم. این یک استاد کلاس در تدوین است.
به شخصه، ای کاش جنگ سرد عالی با یک پیمان خودکشی به پایان نمی رسید. من در مصاحبهها خواندهام که پاولیکوفسکی مدتی طول کشید تا به این پایان رسید، بنابراین حتماً دیگران نیز وجود داشتهاند. او همچنین گفته است که 30٪ فیلم بیشتری وجود دارد که استفاده نشده است. من دوست دارم یک پایان جایگزین و یک نسخه طولانی تر از فیلم را ببینم.
بسیاری از بینندگان بریتانیایی و آمریکایی عاشقان جنگ سرد را بیماران روانی و کاملا خسته کننده می بینند، در حالی که بسیاری از لهستانی ها آنها را خواهند دید. به طور جادویی و متعالی در عشق. این در مورد تضاد فرهنگی است. باید بدانم چون خون لهستانی دارم و لهستان را به خوبی می شناسم، انگلیس، آمریکا و "غرب" را می شناسم.
بنابراین می خواهم بدانم دلیل بسیاری از مخاطبان انگلیسی زبان به چه چیزی است. با شخصیت ها و طرح مشکل دارید.
این تجربه گرایی در مقابل وودو است.
اول یک تصویر. چرا می توانید در ساعات شلوغی در خیابان آکسفورد لندن قدم بزنید و هیچکس وارد شما نمی شود؟ و سپس به ورشو میرسی و سه نفر مجزا به شما وارد میشوند که در اولین روز حضورتان در آنجا به کجا میروند نگاه نمیکنند؟ دلیل آن این است که لندنی ها چند متر جلوتر نگاه می کنند، آنها از عواقب اعمال خود آگاه هستند، این که بر جهان اطراف خود تأثیر می گذارد، کنترل سرنوشت در دست آنهاست و فکر می کنند که آگاهی مهم است. لهستانی ها اغلب به تأثیر خود بر دنیای اطراف خود اطمینان کمی دارند، هیچ فایده ای ندارد که به کجا می روند زیرا ابتکار عمل هیچ تأثیری ندارد - و علاوه بر این، آنها مسئول نیستند و به هر حال مهم نیست زیرا وجود دارد. نیروهای قدرتمندتر مانند خدا و عشق. فقط به نحوه رانندگی نیز نگاه کنید: بیشترین تعداد مرگ و میر در جاده ها در اروپا، زیرا زندگی در دستان راننده نیست بلکه در دست خداست.
در انگلستان کلیشه سرکوب عاطفی هنوز معتبر است. شاید با دههها تأثیر کتابهای خودیاری آمریکایی، برنامههای گفتگو و افزایش آگاهی از روانشناسی و رواندرمانی تعدیل شده است. بسیاری از بریتانیاییها هنوز نمیتوانند واقعاً آنچه را که واقعاً احساس میکنند بیان کنند، یا برای انجام این کار نیاز به مستی دارند. احساس استقلال و مسئولیت در قبال احساسات فرد وجود دارد و این چیزی است که باید به سمت آن آرزو کرد. یک بریتانیایی می تواند مودب بماند در حالی که از شما متنفر است. و مسئولیت عاطفی می تواند بسیار خسته کننده شود. اگر اشتیاق می خواهید، باید به تعطیلات بروید. در این محیط، به نظر میرسد که خودکشی واکنشی کاملا احمقانه و خودخواهانه به عاشق بودن است.
برعکس در لهستان، هنوز هم تا به امروز، به نظر میرسد فرهنگ وابستگی روانی بسیار بیشتری وجود دارد. بین افراد، مرزهای شخصی کمتری وجود دارد، احساس مسئولیت شخصی کمتری وجود دارد. اعمال بی پروا عشق عاشقانه، "وابستگی مشترک"، طغیان فداکاری و خشم همگی به عنوان بخش های کاملاً عادی زندگی پذیرفته شده اند. باج گیری عاطفی یک شکل استاندارد و روزمره متقاعدسازی است. بسیاری از لهستانیها کارها را با این تصور انجام میدهند که مسئولیت رفتار خود را بر عهده دارند. فرض بر این است که نیروی قدرتمندی که فرد را هدایت می کند، رئیس، کشیش، دولت، والدین یا همسر است. بسیاری از لهستانی ها منتظرند تا به آنها گفته شود چه کاری انجام دهند تا اینکه ابتکار عمل را در دست بگیرند - تصور می شود شخص دیگری کنترل را در دست دارد، شخص دیگری قرار است از آنها مراقبت کند. این ایده که میتوانید به فرزندانتان آموزش دهید استقلال را با قدرت دادن به آنها برای تغذیه خودشان به جای اینکه والدینشان به آنها غذا بدهند، یا تشویقشان به ترک خانه کنند، اغلب نفرت انگیز است و به عنوان بی توجهی توصیف می شود. برای کارآفرینان جوان غیرعادی نیست که به آنها گفته شود مغرور هستند، بزرگان (در معرض تهدید) به جای تشویق و تمجید، می توانند به آنها بخندند یا آنها را تحقیر کنند. در حالی که "استقلال" در میان زنان و جوانان در انگلیس و آمریکا به یک کلمه رایج تبدیل شده است، در لهستان دغدغه نسبتاً عجیبی است. با بسط، یک پیمان خودکشی را می توان به شدت عاشقانه و حتی تحسین برانگیز تلقی کرد.
دانلود فیلم Cold War 2018 (جنگ سرد) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
شاید الگویی در اینجا وجود داشته باشد. به نظر می رسد که عزیزان اسکار خارجی امسال، رم و جنگ سرد، شباهت های زیادی با هم دارند. هر دو فیلم با کارگردانی سرشناس (در مورد جنگ سرد، پاول پاولیکوفسکی)، فیلمبرداری درخشان، فیلمبرداری و موسیقی متن های به یاد ماندنی دارند (در روما همه اینها صدای محیط است؛ در جنگ سرد ترکیبی از موسیقی محلی عالی لهستان، قطعات ارکسترال و جاز) . اما هر دو کارگردان وظیفه نگارش فیلمنامه را خودشان بر عهده گرفته اند. نتیجه: قهرمانانی که به سادگی درگیر نمی شوند.
در روما، کارگردان آلفونسو کوارون، کلئو، قهرمان خدمتکار خود را بر روی یک پایه قرار می دهد. در مقابل، پاولیکوفسکی، ویکتور وارسکی (توماس کوت)، قومنگار موسیقی قهرمان او را که در سال 1949 در لهستان رئیس هنرستان موسیقی شد، به یک کیسه غمانگیز تبدیل میکند. وقتی او با زولا (جوانا کولیگ)، خواننده جوانتری که برای هنرستان و شرکت تور آن تلاش میکند، ملاقات میکند، جرقههایی بین دو مدیر شروع میشود.
پاولیکوفسکی نشان میدهد که چه اتفاقی برای این زوج میافتد. سالهای زمان همچنان میگذرد که با کارتهای عنوان راحت نشان داده میشود و مرغهای عشق بدون شک در مکانهای مختلف از جمله ورشو، برلین شرقی، پاریس و جایی در یوگسلاوی با هم ظاهر میشوند.
پاولیکوفسکی موفق میشود علاقه ما را برای مدتی حفظ کند. با یک آنتاگونیست مشکوک: آپاراتچی دوگانه کازمارک (بوریس شیک)، مدیر هنرستان. ویکتور تحت چشمان هوشیار او (با دستوراتش که صرفاً به عنوان یک پیشنهاد مطرح می شود)، مجبور می شود ادای احترام به استالین را در برنامه موسیقی خود بگنجاند، برنامه هایی که در شهرهای مختلف اروپا و پشت پرده آهنین ارائه می شود، در حالی که گروه با استعداد او موسیقی و رقص های چشمگیر را به نمایش می گذارد. آثار نمایشی.
شکستن قانون دوم زمانی اتفاق میافتد که ویکتور، که از نظر هنری توسط ناظران کمونیست خود احساس محدودیت میکند، تصمیم میگیرد به پاریس فرار کند. شبیه به صحنه ای در کازابلانکا، زولا در ساعت تعیین شده حاضر نمی شود زیرا انتظار دارد لهستان را ترک کند و کاملاً درهم شکسته می شود. ویکتور نواختن پیانو جاز را در پاریس در کلوپهای شبانه دودی شروع میکند و بعداً کار مناسبی برای موسیقی متن فیلم پیدا میکند.
اما هنوز این زوج پرشور در طول سالها به همدیگر ادامه میدهند، عشق میورزند و دوباره یکدیگر را ترک میکنند. و دوباره. علیرغم علاقه او به زولا، منبعی از خشم نیز نسبت به او وجود دارد، بدون شک در نتیجه تصمیم زولا برای نپیوستن به او در خارج از کشورشان. در نهایت با یکی از دوستان ویکتور در پاریس رابطه برقرار می کند. به نظر می رسد که این امر رئیس سابق هنرستان را بیش از پیش از بین می برد. در یک نقطه او تقریباً دیده شد که با حضور در یوگسلاوی که در حال حاضر یک خواننده موفق است، معشوق سابق خود را تعقیب می کند. اولین باری که مأموران ظاهراً شوروی سوار قطار میشوند به پاریس برمیگردند، اما دفعه بعد که تصمیم میگیرد برود و او را ببیند، در لهستان دستگیر و زندانی میشود. زولا که اکنون با کازمارک ازدواج کرده است، از نفوذ خود برای آزاد کردن شعله قدیمی خود استفاده می کند.
آیا واقعا باید به وسواس وحشتناک ویکتور اهمیت بدهیم؟ پاسخ به وضوح منفی است. به نظر می رسد انگیزه های او همیشه از تنوع یک نت باشد، "شور" خود را بیان می کند و سپس به طور انعکاسی خواسته های او را تضعیف می کند. گونی های غمگین هرگز درام خوبی را ایجاد نمی کنند، اما پاولیکوفسکی با تبدیل زولا به تصویری از ویکتور که زمانی سربلندش بود، آخرین میخ را به تابوت می زند و به او در بهشت ضعیف می پیوندد. SUPER SPOILERS در پیش است. آیا باید تحت تأثیر خودکشی مشترکی باشیم که در پایان فیلم رخ می دهد؟ باز هم پاسخ یک «نه» قاطع است.
بدون شک پاولیکوفسکی کارگردان بسیار با استعدادی است که درکش از رسانه تصویری کاملاً مطمئن است. علاوه بر این، او در ارائه فضای ظالمانه در لهستان پس از جنگ به خوبی عمل می کند. در بهترین حالت، وسواس ویکتور یک داستان هشدار دهنده برای بیننده است. اما پاولیکوفسکی همه اینها را نوعی تراژدی حماسی می داند. از آنجایی که انگیزه های قهرمان اصلی او هیچ پیچیدگی ندارد، در نهایت، ما تماشاگران فیلم (که تحت تأثیر استعدادهای بصری کارگردان قرار گرفته ایم) در نهایت با تراوش هوا از کیسه ضرب المثل فیلم احساس ناامیدی می کنیم.
دانلود فیلم Cold War 2018 (جنگ سرد) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
نمیدانم این مانع زبانی بود یا نه، اما برای دنبال کردن جنگ سرد به سختی گذشت. نمیتوانستم بگویم که انگیزههای شخصیت از کجا میآیند، جز اینکه آنها شهوترانه جذب یکدیگر شدهاند. میدانم که فضای سیاسی آن زمان زندگی افراد فیلم را دیکته میکرد، اما همیشه نمیتوانستم بگویم که چرا مردم را وادار به انجام کاری میکند که انجام میدهند. من معمولاً فردی هستم که ظرافت را در یک فیلم قدردانی می کنم، به خصوص در مورد تغییرات در پس زمینه آن. اما، با جنگ سرد، من احساس میکنم که توضیح دقیق وقایع میتوانست مفید باشد. من به خصوص در انتهای فیلم ناامید شدم، زمانی که در تمام مدت فکر می کردم که فیلم آنقدر ظریف است که نمی توانم به درستی آن را دنبال کنم و فقط یکی از بدترین استعاره هایی را که می توانم به یاد بیاورم به من وارد کند. فیلم را ببند شاید این نمایشی بود که فیلم چقدر محرمانه بوده است و اگر چنین بود، جذابیت آن برای من از بین رفته بود. من از موسیقی لذت بردم و فکر میکردم که این دو بازیگر خوب کار کردند.
دانلود فیلم Cold War 2018 (جنگ سرد) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
به طرز خیرهکنندهای با دو بازیگر فیلمبرداری شده است که نگاه کردن به آنها بسیار خوب است و برخی از موسیقیهای عالی (و برخی به صورت هدفمند و طنزآمیز با ارزش). با این حال، احساس کردن برای شخصیتها سخت است، یکی زنی تقریباً الکلی و خود ویرانگر که زیاد به خودش فکر نمیکند، و دیگری مردی احمقانه وفادار. مشخص نیست، به خصوص زمانی که آنها در فرانسه ملاقات می کنند، چه چیزی با هم دارند که آنها را عاشق نگه می دارد. به نظر می رسد که مشکلات واقعی وجود دارد، اما ما فقط به آنها نگاه می کنیم بدون اینکه پیشرفت زیادی داشته باشیم. گیج کننده است که او آزادی خود را رها کند و خطر دستگیری و شکنجه شدن را برای بازگشت به لهستان فقط به خاطر او داشته باشد. عشقی که آنها آنقدر برایشان ارزش قائل هستند به خوبی توسعه نیافته است، ما نمی بینیم که واقعاً شکل بگیرد و آنها را پیوند دهد. ما مقداری شهوت، مقداری جسمانی و خیانت زیادی (از طرف او) می بینیم. پایان بسیاری از مردم را ناامید خواهد کرد. کمی از آب در می آید. چرا به خراب کردن زندگی یکدیگر ادامه نمی دهیم؟ متأسفانه، این فیلمی است که در آن فرم خیره کننده است، اما محتوا چیزهای زیادی برای خواسته باقی می گذارد.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.