داستان در مورد پسر بچه ای می باشد که پدرش او را در مزرعه تنها رها کرده است. آرایشگر شهر به طور اتفاقی او را میبیند و سرپرستی او را به عهده میگیرد...
در حدود 11 سالگی ، سیریل لجباز و تکانشی به نظر می رسد که در راه بزهکاری است: او مادری ندارد ، پدرش زندگی جدیدی را بدون او می خواهد ، بنابراین در یک مosterسسه پرورشگاهی به سر می برد. او بدنبال پدرش است ، او و دوچرخه اش را می خواهد. از طریق تقاطع سامانتا ، یک آرایشگر سیریل اتفاق می افتد ، او دوچرخه اش را پس می گیرد و او پیشنهاد می کند که آخر هفته او را به خانه اش برساند. او از او دور می ماند و با یک کلاهبردار جوان درگیر می شود. آیا سیریل قصد دارد سامانتا را بدرقه کند
پسرک جوانی که پدرش او را در مزرعه تنها رها کرده است توسط یک شخص از روی خیر خواهی مورد مراقبت قرار میگیرد اما…
یک پسر جوان توسط پدر خود رها می شود. بر حسب اتفاق و از روی خیر خواهی یک آرایشگر قبول می کند تا در آخر هفته ها از آن پسر مراقبت کند ...
دانلود فیلم The Kid with a Bike 2011 (کودکی با دوچرخه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
سیسیل دو فرانس در سال 2011 یک ستاره تثبیت شده بود، اما به اعتراف خودش، زمانی که برای بازی در فیلم The Kid with a Bike بعدی برادران داردن به نام "بچه با دوچرخه" به او پیشنهاد شد، این نقش را با عصبانیت یک بازیگر اولیه پذیرفت. این موضوع چیزهای زیادی در مورد شهرت سینمای خواهر و برادر بلژیکی میگوید: جدید، بدیع، تازه، اما شاید حیاتیتر و ضروریتر از هر چیزی که هالیوود ارزش تولیدش را داشته باشد، فیلمهای آنها اکسیژنی است که هنرمندان و تماشاگران به شدت به آن نیاز دارند.
صحبت های هشداردهنده را ببخشید، اما سینما آنقدر خود را گرفتار الگوهای زیادی کرده است که حتی نگرش هنری سرکش نیز قابل پیش بینی است. در پایان، مخاطب به چیزی که انتظار دارد می رسد، منتقدان و جشنواره ها هم همین طور و دایره زندگی با همان ریا پیش می رود. اما وقتی می شنوید که داردن ها در مورد فیلم هایشان صحبت می کنند، آنها بر بیزاری خود از کلیشه ها یا احساسات ارزان پافشاری می کنند (شنوید، بشنوید اسپیلبرگ): آنها می توانند از موسیقی متن، چند چیدمان آشنا استفاده کنند، اما هرگز به "ترفند" نمی پردازند: داستانهای آنها در کارگردانی سرراست و نه چندان فانتزی ساده است، اما از طریق شخصیتهایشان، برادران با تجهیزاتی به کارآمدی حقیقت و احترام خاصی به هوش ما، خاکهای پیچیده انسانی را حفر کردند.
عنوان نشان میدهد که تمرکز فیلم بر روی یک بچه است و فریم اول نیز همینطور است: سیریل (توماس دورت) تلفنی در دست دارد، ناامیدانه به دنبال کسی میگردد، یک بزرگسال نادیده سعی میکند او را منصرف کند، پرونده ناامیدکننده به نظر میرسد، اما بچه مقاومت میکند و در دام گرفتار میشود. قاب اما با اطمینان او آزاد شد. هر کس سعی می کند به مسائلی کمتر از خود تلاش دست یابد، فیلم با قدرتی مانند "روزتا" آغاز می شود: با عزم شدید و در بسیاری از فیلم های داردن، عزم را یک رویداد خاص آغاز می کند، مرگ، بیکاری... چه چیزی می تواند آن بیچاره را بخورد. بچه چه چیزی می تواند در خطر باشد؟
ما که شیفته کنجکاوی خود شده ایم، دوربین را دنبال می کنیم که او را دنبال می کند، دوچرخه سواری می کند، از دست مربیان مزرعه جوانان فرار می کند تا اینکه متوجه می شویم او به دنبال پدرش می گردد، اما پدرش آنقدر دست نیافتنی است که گویی او بود. زاییده تخیل او، شاید او باشد... نه، سیریل کوچولو آنقدر باهوش است، در واقع باهوش خیابانی است که نمی تواند چنین بچه ای باشد. حتی زمانی که متوجه شد پدرش آپارتمانی را که قبلاً در آن زندگی می کرد ترک کرد، با پنهان شدن در یک مرکز پزشکی و گرفتن اولین زنی که می بیند: سامانتا (سیسیل دو فرانس) از دست تعقیب کنندگانش فرار می کند. ما انتظار داریم که او به بازیکن مهمی در زندگی اش تبدیل شود، اما ببینیم که این برخورد چقدر تصادفی و غیر سینمایی است، به نوعی صادقانه به زندگی که در آن لحظات تصادفی می توانند تفاوت ایجاد کنند.
و دوچرخه است تجسم آن ابتذال وجودی، یک شیء روزمره که در هر لحظه محوری سهیم است (شاید ادای احترام به "دزد دوچرخه"؟). این دوچرخه است که سیریل را به طور غیرمستقیم به سامانتا و از سامانتا به پدرش که یک کارگر رستوران است می رساند. جالب است که ژرمی رنیر نقش پدر را بازی میکند، پسری که در اولین موفقیت داردنها «وعده» بود و پدر جوان نابالغ در «کودک»، او میتواند نسخه بزرگتر آن پدر در واقع سرنوشتساز و ترسو باشد. در یک چرخش تلخ، نگرش سرکش سیریل محو میشود و او به دنبال پدرش میرود که گویی هر دو از طریق یک سیم نامرئی به هم وصل شدهاند، سعی میکند به او کمک کند، و هر «متاسفم» را با «اشکال ندارد» جارو میکند. پدر از سامانتا می خواهد که از سیریل مراقبت کند زیرا او باید زندگی خود را از سر بگیرد... یعنی بدون او. و از آنجایی که دلیلی برای پوشاندن او ندارد، کار درست را انجام می دهد و او را در برابر پسرش و مسئولیت هایش قرار می دهد.
اولین اقدام درباره پسری بود که برای یافتن پدرش تقلا می کند و در نهایت به سرنوشتی می پردازد. لحظه دلخراشی که او حقیقت را کشف می کند. گفتن بقیه فیلم با جزئیات زیاد تجربه را از بین می برد، بنابراین بیایید بگوییم داستان درباره کودکی است که در جستجوی هر چیزی است که کودکی اش را معنادار کند، احساس رها شدن محض را از بین ببرد، و هر کسی که به او ارائه کند. اگر نه عشق، هدایت واقعی. بنابراین چیزی که ما داریم بچهای است که پارامترهای زندگیاش به همان اندازه به هم ریخته است و این زنی که چیزی در موردش نمیدانیم جز اینکه او آرایشگر است، او دوست پسر دارد، اما هیچ چیز دیگری غیر از این واقعیت که بچه را دیده است. توسط تنها کسی که به او اهمیت می داد طرد شد. دلی مانند قلب مادر ترزا لازم نیست که یک عذاب قریب الوقوع را بر شانه های ضعیف سیریل احساس کند، مهم نیست که چقدر سخت عمل می کند. او یک بچه است اما نه بچهتر، تدبیر او ممکن است تبدیل به یک شمشیر دولبه شود و طولی نمیکشد که دوچرخهاش او را (از طریق یک دزد دوچرخه) به یک باند هدایت میکند. واکنش سیریل در برابر دزد باعث احترام و لقبی برای او شد که قرار بود عنوان اصلی آن باشد: پیت بول.
یک موضوع تکراری در پرتره پرچین داردن در دهه 2000، ما "پیتبول" را می گیریم. در دوراهی زندگیاش، مانند رنیر در «قول» که میتوانست راه پدرش را دنبال کند یا با کمک به یک مهاجر آفریقایی خود را نجات دهد. اما بار دیگر، قطعنامه اهمیت کمتری دارد تا اینکه عیوب یا فضایل انسان ها را برجسته کند. چیزی در نحوه انتخاب های سیریل، عمق زخم های او و قلب سامانتا را منعکس می کند. این بچه ای است که نیاز به کمک دارد و زنی است که می خواهد کمک کند اما جای خالی وجود دارد که باید پر شود زیرا بعضی از زخم ها به راحتی خوب نمی شوند. فیلم خیلی درباره عشق نیست، بلکه فرآیندی از اعتماد است، درک تدریجی اولویت های زندگی و همچنین نسبی بودن مفاهیم خوب و بد.
اگر فیلم ده دقیقه زودتر تمام می شد، به اندازه کافی خوب بود، اما دقایق پایانی نور تازه ای بر درونیات روح انسان می افکند و حضور یک بزرگسال برای یک کودک چقدر ضروری است. . فیلم بزرگسال و مسئولیتپذیر، تقریباً استعارهای است از تأثیری که سینمای داردن میتواند بر تماشاگرانی بگذارد که دائماً به دلیل بیحوصلگی یا آبروریزیهای هنری، کودکانه هستند.
دانلود فیلم The Kid with a Bike 2011 (کودکی با دوچرخه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اگر «بچه با دوچرخه» یک فیلم انگلیسی زبان بود، به احتمال زیاد ساختار آن به گونه ای می شد که شخصیت عنوان تا آخر پدرش را پیدا نکند و در این مرحله نوعی اوج احساسی و تفکیک روایی به وجود می آمد. اما این درام فرانسوی زبان توسط ژان پیر داردن و برادرش لوک کارگردانی میشود که به خاطر فیلمهای تند و طبیعتگرایانه و عاری از احساسات شهرت دارند. از طریق روایت آنها از "بچه با دوچرخه"، شخصیت اصلی پدرش را در یک سوم اول پیدا می کند، در این مرحله کاملاً مشخص می شود که دومی مطلقاً هیچ کاری با اولی نمی خواهد. بنابراین، کودک باید بقیه فیلم را در جستجوی نقطه اوج احساسی کاملاً متفاوت دنبال کند - با این فرض که یکی برای یافتن وجود دارد. حتی اگر وجود داشته باشد، در لحظه ای از ملودرام فراگیر خود را نشان نمی دهد.
نام این بچه سیریل (توماس دورت) است، یک پسر یازده ساله مشکل دار در سرپرستی. او نمیپذیرد که پدرش به سادگی او را رها میکند، علیرغم این واقعیت که او هرگز تماس نگرفته، ملاقات نکرده و یا حتی به وعدهاش مبنی بر بازگشت تنها پس از یک ماه عمل نکرده است. در صحنه آغازین، سیریل بارها و بارها شماره آپارتمان قدیمی خود را با عزمی دیوانه وار می گیرد. او همان پاسخ را دریافت می کند: چند بوق و صدای خودکار که به او می گوید شماره قطع شده است. سیریل نابینا از واقعیت این موقعیت فرار می کند و به آپارتمان باز می گردد. مطمئناً همه اتاق ها خالی است. در واقع یک ماه تمام خالی بوده اند. بدتر از آن، دوچرخه محبوب سیریل گم شده است. او مطمئن بود که پدرش آن را به او میداد.
به طور تصادفی، با آرایشگری به نام سامانتا (سسیل دو فرانس) برخورد میکند که بعداً دوچرخه را به سیریل برمیگرداند. او به او می گوید که توسط شخصی که آن را از پدر سیریل خریده به او فروخته است. سیریل این ایده را رد می کند. دوچرخه به وضوح دزدیده شده است. او به این باور ادامه می دهد تا زمانی که می بیند یک آگهی شخصی نوشته شده توسط پدرش به پنجره گاراژ یک مکانیک چسبانده شده است. بله، او به دنبال فروش دوچرخه پسرش بود. سیریل علیرغم ناامیدی فزایندهاش، جایی در زندگی سامانتا پیدا کرده است که میپذیرد آخر هفتهها پدرخواندهاش باشد. آن دو شروع به جستجوی سراسر شهر برای پدرش، گای (جرمی رنیر) می کنند که در نهایت در رستورانی پیدا می شود که به عنوان آشپز کار می کند. سیریل مشتاق است از جایی که آنها را ترک کردند ادامه دهد. مرد هر چیزی است جز. او بهانه های معمول را در مورد پول، زمان و به سادگی ناتوانی می آورد. گویی هر دلیلی کافی است. او آرام اما قاطعانه به پسرش میگوید که دیگر هرگز سعی نکند او را ببیند.
سرخوردگی سیریل اکنون به یک دلشکستگی کامل تبدیل شده است. پس از مبارزه موفقیت آمیز با نوجوانی که سعی داشت دوچرخه اش را بدزدد، به زودی خود را در جمع یک اراذل و اوباش به نام وس می یابد که در محلی به عنوان فروشنده (اگون دی متئو) شناخته می شود. او سیریل را زیر بال خود می گیرد. نگاهی کوتاه به زندگی شخصی دشوار وس می اندازیم - مادربزرگ در بستری که نیاز به مراقبت دائمی دارد، پدربزرگ دیده نشده ای که به احتمال زیاد وقت خود را دور از خانه در یک بار می گذراند - اگرچه این باعث نمی شود توجهی که او به سیریل می کند زیاد باشد. کمتر ناراحت کننده سوء ظن ما در نهایت تایید می شود، اگرچه دلیل آن را فاش نمی کنم، زیرا شامل مجموعه ای از وقایع است که بیش از حد با صحنه های پایانی فیلم در هم آمیخته است. همین بس که بگوییم وس واقعاً دردسر دارد و اینکه سامانتا در ترغیب سیریل به دوری از او کاملاً درست عمل کرده است.
سیریل محصول شانس فاسد خودش است، پسری سرگردان که قبلا مشروط به بی اعتمادی به بزرگسالان یا هر کسی که در موقعیتی اقتدار قرار دارد. او انتخاب می کند که با سامانتا باشد، اما فقط به این دلیل که او بدون قید و شرط دوچرخه اش را به او پس داد. او از عشق و حمایتی که او به وضوح به او می دهد بی توجه است، حتی پس از اینکه او را به دوست پسرش انتخاب کرد. دلایل او برای جذب او هرگز ذکر نشده است، واقعیتی که مطمئنا بینندگان را تقسیم می کند. من خودم بر سر آن پاره می مانم. بخشی از من که به احساسات آمریکاییشده و توضیحات ملموس پاسخ میدهد، نمایهای روانشناختی میخواست، فرو رفتن در چاهی که غرایز مادرانهاش از آن سرچشمه میگیرد. بخشی دیگر از من، آنهایی که شخصیت ها و موقعیت های معمایی را قدردانی می کنند، می فهمند که توضیح لازم نیست. این واقعیت که او به سوی سیریل کشیده شده است و به او کمک می کند باید کافی باشد.
فیلم به شیوه ای کم رنگ و غیر عاطفی خود پیامی زیبا ارسال می کند: اگر می توانید زندگی خود را به جلو ببرید اگر شما یاد می گیرید که خشم و عصبانیت را کنار بگذارید. ترفند این است که آن را بدون کمک فیلتر سینمایی بشنوید. هیچ حرکت ارکستری بزرگ، هیچ عکس اسلوموشنی از سیریل که در آغوش سامانتا می دود، هیچ اعتراف عشقی اشک آلود وجود نخواهد داشت. فقط این حس وجود دارد که یک فصل به پایان رسیده است، و فقط باید ورق را ورق زد. همچنین این احساس وجود دارد که یک شروع تازه واقعاً ممکن است، گاهی اوقات (شاید حتی به ویژه) پس از یک رویداد آسیب زا که به راحتی می توان از آن اجتناب کرد. اگر کسی به شما گفت که «بچه با دوچرخه» یک داستان پدر/پسر است، لبخندی مؤدبانه بزنید و با درایت به او اطلاع دهید که یا توجه نکرده است یا در مورد دیدن آن دروغ گفته است.
-- کریس پاندولفی (www.atatheaternearyou.net)
دانلود فیلم The Kid with a Bike 2011 (کودکی با دوچرخه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
تماشای کودکی با دوچرخه با توجه به این واقعیت که از یک سو، احساس ناراحتی و پیشآگاهی فیلم گهگاه با صحنههای همیشگی پرقدرت تنش، تلخی و ترس بیشتر میشد (مثلاً اولین گردهمایی سیریل با پدرش، سیریل در حال رانده شدن به آپارتمان وس، سیریل در حال غلتیدن از درخت، بی حال). پس از آن دوباره، من از تماشای کودکی با دوچرخه ناخوشایند بودم، به این دلیل که با قرار دادن خودم به جای سامانتا و تصور اینکه چگونه می توانم در شرایط مقایسه ای به سیریل پاسخ دهم، فردی را که خودم می دیدم دوست نداشتم.
به عنوان یک مسیحی، سامانتا را به نوعی الگوی همدلی مسیحی و هدف خوب می دانستم. در حدی که مردم می توانند این کار را انجام دهند، من عشق صبور و ملایم او را برداشتی جزئی می دیدم که چگونه خدا ستایش مهربان و سرکش خود را به بچه های سرکشی که دیوانه وار به دنبال آغوش پدر می گردند، گسترش می دهد و با آنها ارتباط برقرار می کند. (راستش، من نمی گویم که خواهر و برادران داردن برای آن ترجمه انتظار داشتند.) با در نظر گرفتن همه چیز، صرف نظر از آنچه می گویم در رابطه با انجیل می فهمم، فکر می کنم پاسخ من به سیریل چیزی نزدیک تر از ژیل باشد تا سامانتا. خودش.
آخرین تأمل مسیحی: من نیز از این که چگونه سیریل به عنوان یک تصویر برای همه ما پر می شود، شگفت زده شده ام. اطمینان جسورانه سیریل برای یافتن پدر ارگانیک خود، ابتدا منجر به ناامیدی و خودآزاری می شود. بعداً، سیریل تلاش میکند اول با انجام یک عمل خلاف برای نماینده پدرش، وس، و سپس، با پیشنهاد بازگشت به پدرش، همکار، تصدیق کند. آن دو، به معنای واقعی و استعاری، سیریل را از زندگی خود بیرون میکنند.
بنابراین، او شبانه سوار به خانه سامانتا میرود، بدون هیچ شخصی، بدون وس، سامانتا را بیش از یک بار از خود دور کرد، در حالی که اخیراً او را با قیچی بریده بود، نمیدانست که آیا واقعاً نقطهای در زندگیاش داشته باشد، و بهطور غیرمنطقی، بدون هیچ چیزی برای نشان دادن و بدون مجادله برای جمعآوری، میخواهد. او می تواند برای همیشه با او بماند، با این فرض که پس از تمام اتفاقاتی که افتاده، همچنان او را دوست خواهد داشت. همچنین، او می گوید خوب. او او را به خانه دعوت می کند، در هر صورت، به حدی افراط کند که نظم و انضباط را برای اشتباهش به خود بگیرد. به احتمال زیاد این تصویری از کودک بی پروا (و در کل از انجیل) نیست، مطمئن نیستم که چه چیزی است.
بنابراین تماشای آن یک فیلم دردسرساز است، اما به همین ترتیب باعث می شود دلسوزی واقعی برای شخصیت های آن با توجه به اینکه سیریل توسط پدرش رها شده بود، و به نظر میرسد که اکثر افراد در زندگی روزمره او نسبت به این واقعیت بیتفاوت هستند، به نظر میرسد مسائل اجتماعی سیریل بیش از چیزی شبیه تلاش روانی او برای آزمایش بزرگسالان باشد. وجود او با پرسش های مهم: "آیا مرا دوست داری؟ آیا هر لحظه می توانم با تو بمانم؟" برای اهداف من، یکی از افتضاحترین سطرهای فیلم زمانی میآید که سیریل 11 ساله با شک به قول سامانتا میگوید تا آخر هفته با او بماند: این همان چیزی است که «تو میگویی، اما نخواهی. " که او میگوید، "من میکنم."
به این فکر میکردم که چه بدبختی در گذشته سامانتا (یا اساساً چه همدلی در قلب او) او را مجبور میکند تا چنین مبلغ زیادی را برای سیریل تسلیم کند. علاوه بر این، در مورد دشمنان فیلم، فلو و وس نیز فکر کردم. آنها با چه عذابی مشابه سیریل مواجه شدند که در طول زمان آنها را وادار کرد آن را به دیگران منتقل کنند؟ (وقتی متوجه میشویم که او در یک خانه گردهمایی مشابه سیریل بوده و به نظر میرسد که در خانه به زندگی ناراحتکنندهای ادامه میدهد، برای وس نگاهی مختصر به این موضوع میکنیم.)
در پایان، سه پلان در انتهای فیلم وجود دارد که به نظر من مظهر موضوعات مهم فیلم است. اولین مورد، همانطور که در بالا اشاره کردم، زمانی است که سیریل از پدرش دور شده و به سامانتا بازمی گردد. برای لحظهای شمالی، ما یک شات ثابت از سیریل را میبینیم که به تنهایی، در عصر، به سمت صفحه سمت چپ میرود. (این به من کمک کرد تا شات پایانی قابل توجهی از 400 ضربه را به خاطر بیاورم - یک ستایش مناسب - جایی که ژان پیر صفحه را در سمت چپ کنار اقیانوس می دود.) سیریل به تنهایی سوار می شود، بدون انتخاب، مطمئن نیست که آیا در هر نقطه ای چنین خواهد شد یا خیر. مکانی برای تماس با خانه.
سامانتا با ظرافت محض، او را به خانه دعوت می کند و بلافاصله بعد از آن، شانس دوم سیریل از راه دور روی یک دوچرخه است. در هر صورت، این بار سامانتا در مجاورت او سوار می شود (اولین بار در فیلم The Kid with a Bike که یک نفر با او سوار می شود). فکر میکنم این زیباترین پلان فیلم است: این دو با هم سوار میشوند، در درخشش روز، سوار میشوند به سمت صفحه نمایش، تقریباً بهعنوان پاسخی به آن نما که در ابتدا گرفته شده است - سیریل گرامی است، او خانه دارد، او دارد. یک آینده.
اما آخرین شات فیلم این تصویر را گیج می کند. سیریل مجروح و خون آلود و ضربه مغزی شده از جنگل بلند می شود و زغال را می گیرد، روی دوچرخه اش ثابت می شود و به خانه می رود. یک بار دیگر، او به تنهایی سوار می شود، اما این بار در درخشندگی روز، به سمت راست صفحه، و به سمت فردی که زخم هایش را می بندد، سوار می شود.
با کنار هم گذاشتن این سه عکس، من را ترک می کنم. با این پیام: در جراحت زندگی، ما اغلب احساس تنهایی میکنیم، با این حال گاهی اوقات مهربانی پیشبینینشدهای را از نقاط حیرتانگیز تجربه میکنیم، و باید جهت خود را در آغوش مراقبتشان بدویم (یا رکاب بزنیم).
دانلود فیلم The Kid with a Bike 2011 (کودکی با دوچرخه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
"جوان با دوچرخه" توسط دو خواهر و برادر فرانسوی زبان داردن از بلژیک هماهنگ شد. کودکی با دوچرخه در بلژیک، در شهر سرائینگ فیلمبرداری شد، جایی که داردن ها تقریباً 100 امتحان برگزار کردند و یک جوان سرگرم کننده تازه کار، توماس دورت، که نقش قهرمان 10 ساله سیریل را بازی می کند، انتخاب کردند.
طبق گفته ها در ویکیپدیا، خواهران و برادران داردن باید داستان خود را شبیه به یک فانتزی بازگو کنند و تصمیم گرفتند که تعداد زیادی از شخصیتهای بزرگشده فیلم را پرورش ندهند. پس از آن، بازنمایی بزرگسالان بسیار مشکل ساز است. به عنوان مثال، ما هرگز چیز زیادی در مورد پدر سیریل نمیفهمیم، جدای از اینکه او واقعاً نمیتواند خود را با یک جوان وفق دهد. به همین ترتیب، سامانتا، صاحب سبکی که سیریل را به عهده می گیرد، تاریخچه چندان قابل توجهی ندارد و ما اساساً متوجه می شویم که او در مورد چه چیزی است، برخلاف رابطه او با کودک.
در حالی که کودکی با دوچرخه بدون نگرانی نیست. به طور کلی به دلیل نمایشگاه آقای دورت جوان در کار سیریل غالب است. سناریستهای فیلم این را کاملاً روشن میکنند که اخراج شدن یک بچه کوچک توسط والدین طاقتفرسا است. سی دقیقه ابتدایی داستان فیلم، تلاش بمباران شده سیریل برای پیوستن دوباره به پدرش پس از خروج او از دفتر جوانی که بچه های اخراجی را در خود جای داده است، می کند. سیریل نمی پذیرد که پدرش از کاندو نقل مکان کرده و او را ترک کرده است. از طریق خستگی ناپذیری او را پیدا می کند، اما پدر با فرزندش روراست نیست که به هیچ وجه نمی خواهد او را یک بار دیگر ببیند. با وساطت سامانتا، پدر بالاخره با سیریل پاک می شود. پاسخ تعجب آور نیست: بی احتیاطی، رفتار در مورد کودک اخراج شده.
صحنه ای خارق العاده از یک فال در آینده وجود دارد که سیریل شروع به کوبیدن سر خود در داخل وسیله نقلیه می کند و سامانتا باید او را متوقف کند. . پس از آن، سیریل از خانه خارج می شود، نه قبل از قطع کردن سامانتا، که گیج است چگونه با بچه دیوانه رفتار کند. سیریل در درازمدت در اختیار یک کلاهبردار قرار می گیرد، یک معتاد دارو در همان نزدیکی، که به او نشان می دهد چگونه افراد را غارت کند. سیریل واقعاً با یک باشگاه بازی به یک پدر و کودک حمله می کند و آنها را بیهوش می برد. قانونشکن به سیریل توصیه میکند که گم شود، اما از دزدی به او پول میدهد که سیریل بلافاصله به پدرش میبرد تا به او کمک کند. پدر نیازی به ایجاد مشکل ندارد و پول نقد را دور می اندازد و به سیریل توصیه می کند که گم شود.
اکنون که توسط راهنمای معتادان دارویی خود اخراج شده است، و برای بار دوم توسط پدرش، سیریل به سامانتا و عفو او را طلب می کند. با این حال، ابتدا مجبور می شود از قربانیان خود در دادگاه خانواده عذرخواهی کند (پدر اظهار پشیمانی سیریل را تأیید می کند، اما کودک با کودک 10 ساله ملاقات نخواهد کرد). کارآزمایی زمانی حل میشود که سامانتا برای درمان بالینی پدر و فرزندش غرامت بپردازد.
قطعه اساسی طرح که احساس میشود ابداع شده است، اوج است که قربانیان جوانتر حمله سیریل در آن دنبال میشوند. سیریل به یک منطقه جنگلی. بچه سنگی را به سوی سیریل پرتاب می کند، او را می زند و بعد از اینکه از درختی بالا می رود، او را به زمین می اندازد. از همان ابتدا، ظاهراً سیریل به دلیل سقوط کشته شده است، اما به طرز شگفتانگیزی هوش را بازپس میگیرد و بعد با بیحالی با دوچرخهاش رکاب میزند. نگرانی من از کل آن صحنه این است که نمیتوانم اعتماد کنم که پدر (بازمانده حمله خفاش سیریل) فرزندش را از تعقیب سیریل باز نمیدارد، بهویژه با توجه به اطلاعات کاملی که این بچه سیریل جوانتر را تصدیق نمیکند. احساسات آشتی جویانه (با عدم حضور در دادگاه خانواده) و به قدری از او خشمگین بود که این احتمال وجود داشت که دوباره به خشونت بازگردد. «جوان با دوچرخه» از بخش کوتاهی از کنسرتو پیانو بتهوون در هر نقطهای که سران به نظر میرسند صحنهای نزدیک به خانه را نشان میدهند، استفاده میکند. این بخش عموماً یک بخش ملودیک و دلهرهآور است که به طور طبیعی در آن صحنههای خاصی که نیاز به تأکید خاصی نزدیک به خانه دارند، گنجانده نمیشود.
«جوان با دوچرخه» در واقع نشان میدهد که چگونه میتوان واقعی بود. ماندن در حالی که خواهر و برادر داردن به خوبی تحقیقات مغزی مرد جوانی را به تصویر میکشد که به دلیل اخراج توسط والدین مراحلی از ناامیدی را پشت سر میگذارد. در این مورد خاص، عشق سامانتا کودک را در مسیر خوبی قرار میدهد و پس از تمام تنشها، مواجهه با بسته شدن واقعی و سعادتبخش ایدهآل است.
دانلود فیلم The Kid with a Bike 2011 (کودکی با دوچرخه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
زوج هماهنگ کننده بلژیکی، ژان پیر و لوک داردن، جایگاه با شکوه خود را بر اساس تصویرهای متمایز از زندگی کنونی و اخلاق شلخته افرادی که در حاشیه جامعه زندگی می کنند، ساخته اند. گروه کار برادران، هم از نظر ماهیت نتیجه و هم در مناطق موضوعی و جغرافیایی که در آن زندگی می کنند، سازگاری بی رقیب دارد.
فیلم های آنها همیشه در محله قدیمی شان سرائینگ می گذرد. نمایش های مدرن در مورد قدرت های بیرونی که ما را تشکیل می دهند و تصمیماتی که علی رغم آنها، برای ساختن سرنوشت ما تثبیت می شوند. یا احتمالاً، این احتمالاً به هر میزانی است که میتوان از آثار فرسوده و طبیعتگرایانه وحشیانه ای که آنها تولید میکنند خلاصه کرد.
به نظر میرسد که تعهد طولانی حرفهشان به اصالت اجتماعی تا حدی با جدیدترین مشارکتشان، یعنی The جوان با دوچرخه، برنده جایزه هزار هیئت داوران در سال 2011 در کن، که داردن ها آن را به عنوان تلاش خود در یک فانتزی به تصویر کشیده اند. سیریل (توماس دورت) نقش قهرمان متواضع و متجاوز را بازی می کند که در شرایطی گرفتار می شود که با ترجیحات شخصی او مطابقت ندارد. سیریل که توسط پدر خود شیفته خود (ژرمی رنیر) در خانه کودکان به تباهی میرود، مضطرب، نیرومند و متمایل به فورانهای وحشیانه است که ناشی از ولع انفرادی برای تصدیق و داشتن یک مکان است. او که شایستگی اخراج پدرش را ندارد، مدام مدرسه را به دنبال او رها میکند، اما در مسیر دستیار الهیاش، سامانتا (سیسیل دو فرانس)، که تلاشی غیرمنطقی برای خشنود کردن دختر 11 ساله خشن انجام میدهد، میرود.
او در پایان هفته با سامانتا می ماند، اما هنوز همه چیز برای سیریل عالی نیست. نیاز اشتیاق او به داشتن یک مکان، او را وادار می کند تا با وس (اگون دی متئو) پیشگام همسایگی، که گشایش پدر در زندگی اش را پر می کند، قرار بگیرد. سیریل که بین سامانتا، وس و پدرش که هنوز هم مشتاق راضی کردنش است، باید به این نتیجه برسد که واقعاً سلامتی او را در دل دارد.
«پایان خوش» این افسانه تا حدی با هم تضاد دارد، اما The Youngster with a Bicycle در واقع Dardennes را به دامنه ای غیرقابل انکار بیشتر تبدیل می کند. در حالی که ممکن است آن حسی که برای کار آنها عادی است داشته باشد، کودکی با دوچرخه به وضوح کمتر تیره است، هم از نظر شیک و هم از نظر روایی. برای یک چیز خاص، کودکی با دوچرخه کاملاً در اواسط سال گرفته شده است، با شستشوی انواع درخشان و غمگینی که جایگزین سایههای سنگریزهای کودک یا روزتا میشود، و موسیقی را در نظر میگیرد، با این حال اقداماتی نه چندان تکراری از پنجمین کنسرتو پیانو بتهوون. به رویهها جریانی ظریف و رضایتبخش میدهد که بهویژه برای آثار تلخ آنها عجیب است.
انگیزه برای آسانتر کردن اوضاع و بازگو کردن داستانی که در آن همه چیز تقریباً در پایان درست میشود، به طور مثبت یک افتخار است. تفاوت در کار برای تولیدکنندگان بلژیکی، با این حال غیبت غیر قابل انکاری در اینجا وجود دارد. طرح به طور معمول پیش می رود و شخصیت ها به طرز تکان دهنده ای تک لایه هستند. همانطور که همیشه داردن ها از تاریخ غیرضروری برای همگام شدن با فریب طبیعت گرایی دوری می کنند، اما برای این وضعیت فعالیت های آنها را تا حدی غیر منطقی می کند. به نظر میرسد که هر یک از آنها تلاشی بیدریغ انجام میدهند که ساختار فانتزی از آنها انتظار دارد: پدر سخت بچه را پراکنده میکند، بچه جادهای که در حال حرکت است او را از مسیر منحرف میکند و یاور آسمانی آسمانی با زمانبندی عالی ظاهر میشود تا او را از شر دور کند. دیر یا زود، ساختار فانتزی بیش از حد مشروعیت بخشیدن به شیوه متعارف و رضایتبخشی که داستان از طریق آن باز میشود، به حداقل میرسد.
اجرای سیریل توسط دورت نوعی هماهنگی میان فروتنی و تنش پیدا میکند. ، و دو فرانس گرم و متقاعد کننده است. هر چند که ممکن است، هر یک از شخصیت های توسط توسط کم عمق احساس می شود. برداشتهای آرام و تأخیری داردنین، که در بیشتر موارد ما را به در نظر گرفتن تفکرات پنهانی کسانی که روی پرده هستند جذب میکند، اینجا فقط یکنواخت و آزاردهنده است. صرف نظر از این، این دقایق عموماً ما را با کمبود مشکلی از نوع پویایی و قدرت محجوب مواجه میکند که داردنها در ترکیب کردن صحنههایشان آنقدر مهارت دارند.
در تلاش خود برای تطبیق بازنمایی طبیعتگرا و روایت فانتزی , The Youngster with a Bicycle هر دو نوع شادی های معمولی خود را پاک می کند. نتیجه یک اقدام پیشبینیشده و سطحی است که یک حسرت را برای افسون قبلی Dardennes به جا میگذارد.
دانلود فیلم The Kid with a Bike 2011 (کودکی با دوچرخه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
دوچرخه. در این مرحله یک تعلق محترم یا روش ساده ای برای حمل و نقل نیست که توسط جامعه عادی استفاده می شود. نه، دوچرخهای که به آن اشاره میشود بیشتر مورد سوال است. این یک تصویر بدنام از فرصت است، یک تصویر نوستالژیک از جوانی از دست رفته و بی گناهی جوانی ما، یک هدایت کننده به یک زندگی ساده تر. در تاریخ واقع گرایانه، دوچرخه به عنوان وسیله نقلیه اصلی زندگی مشترک مانند تراژدی نئو معقول، The Bike Cheat، پر شده است. در زمان های بعد، دوچرخه به معنای واقعی ما را در یک فرار رویایی در برابر آسمان گرگ و میش حمل می کند، مانند E.T. در واقع، دوچرخه یکی از تجهیزات حیرتانگیز و قوی است.
که ما را به سمت فیلم ناآشنا، «جوان با دوچرخه» سوق میدهد، فیلمی که تماشاگران فیلمش را چندان متحیر نمیکند. در هر صورت یک پیام قوی را منتقل کنید. سیریل جوان (توماس دورت) که توسط پدرش رها شده است، مملو از خشم و تضاد نسبت به هر فردی است که نزدیک می شود. یک روح شجاع و مهربان که به سمت این بچه دردمند حرکت می کند، سامانتا (سیسیل دو فرانس)، آرایشگری است که می خواهد به سیریل در این آشوب شخصی کمک کند. در حال حاضر این به طور مثبت یک دلیل جذاب است که به سرعت جمعیت را به فکر کردن اغلب در مورد نجات این جوان ناامید توسط شخصیت مادری که اخیراً انتخاب کرده است هدایت می کند.
تهیه کنندگان فیلم بلژیکی ژان پیر و لوک داردن داستانی سرراست در مورد جوانی تشکیل داده اند که ارتباط مستقیم اصلی با پدر گمشده اش دوچرخه اش است. داستان در تمام طول مدت متقاعد کننده است، به دلیل بازی معمولی درخشان دورت تازه کار. این سرگرم کننده جوان، اصالت بی رحمانه و ضعف دیوانه کننده ای را در شخصیت خود به همراه دارد. به همین ترتیب، با وجود دفرانس به عنوان نگهبان، زمینه های قدرت اصلی وجود دارد، علیرغم این واقعیت که شخصیت او یک قطعه تضمین شده است و نیات او، هر چند با تقوا، درهم می ماند. بازی آنها خط داستانی ناچیز را با محتوایی ارتقا میدهد که نیاز به بهبود شخصیتهای فرعی و زندگی زمخت آنها دارد.
فیلمنامه تا حدودی در مسیر یافتن پدر بازنده سیریل با فریب خوردن سیریل شروع به سرگردانی میکند. توسط یک نوجوان مبهم که او تجربه می کند، و او را به تصمیم گیری های نادرست وادار می کند. این گردهمایی تا چند دقیقه به طرز دلپذیری شکل می گیرد، با این حال در نیمه راه فیلم است که سران کمی تمرکز خود را از دست می دهند و جدیت فعالیت های سیریل را نادیده می گیرند و واقعیت و پیامدهای قانونی این رفتار را برای یک نقطه غیر منتظره از سرنوشت کاهش می دهند. تا در ادامه داستان از آن استفاده شود. این ابزار داستانی پرمشغله است و تصویر کاملاً پذیرفته شده از دنیای بی رحمانه و نابخشوده پسر را ضعیف می کند. فعالیتهای شخصیتها در شیوهی ناگهانی و رنگآمیزی فیلم برای مقابله با آنچه زمانی یک داستان محکم و جدی بود، قانعکننده نمیشود.
زمان صرف شده برای این داستان فرعی، عمق ارتباط بین سامانتا سامری بزرگ و این مرد جوان گمشده را زیر و رو می کند. اگر زمان بیشتری صرف شخصیت پردازی پیوند آنها و درک دلیل نیاز سامانتا به حمایت از این بچه سرکش می شد، فیلم ممکن بود به طور جدی رضایت بخش و ضروری باشد. (در واقع، به نظر می رسد پایان فیلم یک پس فیلمنامه ناقص باشد. «جوان با دوچرخه» جمعیت را آرام می کند تا به شخصیت هایش و شرایطشان کاملاً اعتماد کنند، فقط برای ناامید شدن با یک پایان ناگهانی که همه چیز را پیش روی خود خراب می کند. و تماشاگر را به همان اندازه شخص اصلی خود گیج می کند. )
خواهر و برادر داردن تهیه کنندگان فیلم باورنکردنی هستند و جدیدترین فیلم آنها یک ماجراجویی بسیار ساخته شده است که شایسته توجه شماست. یک فیلم خوب ممکن است به یک فیلم باورنکردنی برای برخی صحنه های اضافی از قطعه داستان و تغییرات جزئی در محتوا، به ویژه با اوج غیرقابل قبول آن، تبدیل شود. در هر صورت، آنچه خواهد بود، فیلمی غیرمعمول خواهد بود که سعی می کند شما را در درون خود ببرد، و در بخش بزرگی از فیلم، این ویژگی مشترک را انجام می دهد. متأسفانه، The Youngster with the Bicycle با احترام خاص خود متوجه می شود، اتلاف اکنون زمان مناسبی است و در نهایت به جایی نمی رود، با یک مسیر عمدی، هرچند که جای پای زیادی نداشته باشد. درجه: B
توجه: برای ممیزی های بیشتر از وبلاگ فیلم من دیدن کنید: www.dearmoviegoer.com
دانلود فیلم The Kid with a Bike 2011 (کودکی با دوچرخه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
«جوان با دوچرخه» فیلمی حیرتانگیز است که در کمال تعجب میگویم یکی از بهترین انتخابهای جدید من شده است. این واقعاً به من کمک می کند تا "400 ضربه" و "سوگند می خورم این من نیستم" را به خاطر بیاورم! و در صورتی که هر یک از آن فیلمهای سینمایی را دوست داشته باشید، من قویاً این را پیشنهاد میکنم، به این دلیل که، اگرچه آن فیلمها هر دو فوقالعاده هستند، «جوان با دوچرخه» ممکن است به سادگی از بین این سه فیلم فوقالعاده باشد.
من اساساً همه چیز را در مورد کودکی با دوچرخه دوست دارم، با این حال، با بحث در مورد محتوا، که مانند بقیه فیلم، به طور استثنایی یکنواخت است، شروع می کنم. منظورم این است که آهنگسازی هرگز به شما اجازه نمیدهد که بدانید نسبت به یک شخص یا انتخابی که انجام میدهد چه احساسی داشته باشید، و در یک فکر دوم باید خودتان آن را مرتب کنید، به این معنی که احساس میکنید مثل مگس روی دیوار هستید و این موقعیتها را تماشا میکنید. علاوه بر این کمک می کند که محتوا مانند یک کودک با شما برخورد نکند و تک تک داده های بی معنی را در اختیار شما قرار ندهد، با این باور که جمعیت می توانند سوراخ ها را پر کنند. به عنوان مثال، با توجه به این واقعیت که دلیل خوبی برای اجبار این داستان فرعی در فیلم The Kid with a Bike وجود ندارد، هرگز مشخص نمیشوید که چه بلایی سر مادر شخصیتهای اصلی میآید و چرا او حضور ندارد. این مبادله بسیار بی تکلف است و یک فرد یا شرایط منفرد بیش از حد هیجان زده نمی شود و به همین ترتیب در تضعیف پروزایسم ها و موفقیت باورنکردنی صمیمانه عمل می کند، در حالی که هرگز ناراحت نمی شود و به طور قابل اعتمادی به شدت واقع بینانه باقی می ماند.
وجود ندارد. بسیاری از طرحهای فیلم «جوان با دوچرخه»، نه اینکه داستانی نداشته باشد، بلکه بیشتر بر اساس شخصیت است تا طرح داستان، با تعداد زیادی از زمان پخش به دقیقههای کوتاه شخص اختصاص داده شده است که واقعاً بر داستان تأثیر نمیگذارد. . این میتوانست آن را خستهکننده کند، در صورتی که به دلیل جذابیت لید نبود. او بسیار پیشرفته، پیچیده است و هر یک از انتخاب های او خوب به نظر می رسد، با هیچ یک از تفکرات او کنتراست بالا نیست، و باعث می شود بیشتر احساس کند که یک فرد واقعی است. درجه بدبختی و خشم او عملاً قابل مشاهده است، و به همین ترتیب به توماس دورت کمک میکند که یکی از شگفتانگیزترین نمایشگاههای جوانی را که در مدتی طولانی پیدا کردهام، ارائه دهد. مشکل اصلی من حدس می زنم که من با شخصیت او دارم، و در واقع کل کودکی با دوچرخه این است که آخرین تکه خم او نسبتاً شتابزده و ناپخته به نظر می رسد. در هر صورت، این چیزی برای شوخی نیست و فکر نمیکنم آنقدر به فیلم آسیب برساند که نمرهام را پایین بیاورم.
همانند محتوا، تیتر کودکی با دوچرخه نیز شکل میگیرد. چگونه می توان به شدت بی طرف بود. برای درک منظورم، نحوه هماهنگی یک ثانیه خاص نزدیک به شروع را به تصویر میکشم. یک شات خاص نزدیک به آغاز وجود دارد که شخصیت اصلی روی دوچرخه خود است، و یک وسیله نقلیه سوئیچ می کند و تقریباً به او برخورد می کند. علاوه بر این واقعیت که این در یک عکس انفرادی معرفی شده است، با این حال طرح کلی به خوبی برای فرد و وسیله نقلیه بسیار دور است، بدون اینکه در هر دوی آنها نزدیکی وجود داشته باشد. این باعث میشود که شما مانند مگس روی دیوار احساس کنید، با تماشای این اتفاق، زیرا در واقع به این شکل میبینید، که علاوه بر این، آن را معقولتر میکند. این شما را در جایگاه شخصیت ها قرار نمی دهد، بلکه به شما اجازه می دهد تا فعالیت های گروه های این افراد را تماشا کنید. من عموماً فیلمبرداری دستی قابل اعتماد را دوست ندارم، به این دلیل که، به هر حال، اغلب به نظر می رسد که فیلمبرداری کند و متواضعانه است. با وجود این، با توجه به این واقعیت که واقعاً به لحن خام و معقول اضافه میکرد و هنوز به وضوح در طرح کلی کار زیادی وجود داشت، عملکرد آن قابل تحسین بود. این امر بهویژه زمانی آشکار میشود که در طول شات معمولی مشاهده میکنید، زیرا تقریباً هر صحنه در یک برداشت طولانی منفرد گرفته میشود. علاوه بر این، از موسیقی نیز به ندرت استفاده میشود، با استفاده از آن در چهار دقیقه کاملاً مشخص که مطمئناً مناسب است.
به طور کلی، «جوان با دوچرخه» یک فیلم دیوانهوار معقول و دلسردکننده است که من آن را دوست دارم. گرامی داشت. من نمی توانم به اندازه کافی آنقدر که اساساً از هر نقطه نظر شگفت انگیزی است فشار بیاورم و به خصوص در مورد شانسی که شما «این من نیستم سوگند می خورم» یا «400 ضربه» را دوست دارید، نتوانستم آن را به اندازه کافی پیشنهاد کنم.
دانلود فیلم The Kid with a Bike 2011 (کودکی با دوچرخه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
پس از اینکه پدرش او را ترک کرد، سیریل 11 ساله زندگی خود را به شکل مارپیچی درآورد. داستان زمانی پیش میرود که او پسانداز میکند و بهطور پیوسته در جستجوی دوچرخهاش با اعتماد، او را به سمت پدر بیگانهاش میبرد. من دوست داشتم که خواهر و برادر داردن ما را گمراه کنند تا فکر کنیم فیلم تا پایان زمان پخشش اینگونه است. نمیتوانستم شک نکنم که سیریل به سادگی به تلاش خود برای یافتن پدرش بدون هیچ نتیجهای ادامه خواهد داد. با وجود این، یک سوم اصلی فیلم به همین شکل است. با این حال، و به هشدار سیریل، پدرش نیاز به وجود دیگری بدون او دارد، زیرا او گمان میکند که نمیتواند چگونه با فرزندش رفتار کند، زیرا او را اکنون وزنه میداند. با شروع از آنجا، طرح شروع می شود. توماس دورت از صحنه اصلی که هنوز در هوا است و بدون توجه به تلفن در دسترس نیست، با پدرش تماس می گیرد، کاملاً در نقش سیریل بسیار عالی است زیرا سعی می کند ادعا کند از واقعیتی که پدرش به آنجا رفته است ناآگاه است. سپس، در آن لحظه، این خبر برای سیریل رقتانگیز بهعنوان یک شوک همراه بود، و میتوان گفت که در صورت برقراری ارتباط با شخص دیگری، از همه مهمتر، نگهبانش سامانتا (سسیل دو فرانس) که فرد اصلی است، او مانند یک حیوان دستی ادامه میدهد. که به نظر می رسد واقعاً اغلب در مورد او فکر می کند و بر سلامتی او استرس دارد.
سیریل سامانتا را به عنوان یک مادر می دید. کسی که سزاوار اعتماد است و به نظر می رسد آماده است تا او را مهار کند، با این حال، مسئله اصلی همین است. شنیدن همان فردی که برای استقامت به او تکیه می کند، هر گونه ارتباط با او را برای همیشه محدود می کند. چقدر باید برای یک بچه مضر باشد. چگونه ارزش هویت سالم او از بین می رود. در همین راستا، بررسی میکند که سیریل نهایت تلاش خود را میکند تا دوباره قلبش توسط شخصی مانند پدرش نشکند. من یک مسیر جایگزین یا، مثلاً، یک جهت مساوی را برای داستان سیریل تصور میکنم: تشدید او بیش از حد عالی است، بیش از آن که حتی نمیتوان احساسش را در نظر گرفت و او آن را خفه میکند. در درازمدت، او پایه های زیربنایی آسیب خود را از هم جدا می کرد، با این حال یک روز او این خشم سرکوب شده را بر سر هر کسی که در جای پدرش بود، می دید، تا جایی که او، در پایان روز، دور از انتظار بود. تا آن زمان خوشبختانه، و تقریبا، سیریل یک نوع جوان آزاده و بدون محدودیت است - او "جوان با دوچرخه" است. خشم سیریل بلافاصله آزاد می شود. در حالی که این شامل پیامدهای فاجعهباری است که فیلم به طرز وحشتناکی به آن اشاره میکند، من فکر میکنم که آنها تقریباً بهعنوان بخشی از زندگی سیریل روایت میشوند که به دلیل ادامه دادن به پایان منطقی آن برای نشان دادن یک یا دو چیز به او و ثبت نام داستان است. همانطور که یک پخش کارمایی بیان می کند که این به میزان قابل توجهی برجسته می شود.
همانطور که داردن ها توانستند ساندرا (ماریون کوتیار) را در دو روز، یک عصر مدیریت کنند، و تصمیم گرفتند که یک نورافکن فشرده در سیریل عملاً برای کل کار کنند. فیلم تجربه ای کاملاً گیرا و تأثیرگذار را بدون کاهش اهمیت شخصیت های اختیاری ایجاد می کند. رفتار ظریف Dardennes موضوع حساس را با صراحت دلسوزانه بررسی می کند. این فیلمی است مملو از ظرافتهایی است که نمیتوانید از آنها کمک بگیرید، اما نمیتوانید از فکر کردن به این موضوع که چگونه دقیق آسیب دیدگی یک کودک را به تصویر میکشد کمک کنید. فقط مراقب باشید سیریل هر شوک را در زندگی خیره کننده خود چگونه می بیند. به همین ترتیب، مانند فیلم گفته شده، دوربین دستی برای اعطای حس عملی به کودکی با دوچرخه استفاده میشود، اما در اینجا بیشتر برای سختتر کردن فشار پس از گرفتار شدن سیریل در دنیایی مشکلساز مملو از اشتباه و رفتار دوگانه استفاده میشود. من هیچ سرنخی از این ندارم که چرا از زمانی که دو روز، یک عصر را احترام میکردم، تماشای فیلم دیگری از داردن اینقدر طول کشید. علاوه بر این، این یکی بر اساس کودکی است که پدرش او را نادیده میگیرد و در تلاش است تا با آن موجودیت جدید خود سازگار شود، و قطعاً فیلمی از این دست در چرخ من است. خوشحالم که بالاخره توانستم در هر صورت آن را ببینم، و مرد دوست داشتم! در کنار چند برومید بسیار عالی که میتوان در داستانی مانند این فضیلت پیدا کرد، «جوان با دوچرخه» تقریباً در کتاب من فوقالعاده است.
دانلود فیلم The Kid with a Bike 2011 (کودکی با دوچرخه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
یک هموطن کوچک پریشان سیریل (توماس دورت) پس از اینکه پدرش به این نتیجه رسید که او در این مرحله حاضر نیست با تمرکز واقعی روی او سازگار شود، در خانه کودکان زندگی می کند. بچه که نمی تواند این را تصدیق کند، از خانه دور می شود و به آپارتمانی که او و پدرش در آن مشترک بودند باز می گردد. با پیدا کردن او از بین رفته، بچه همچنان از دست کارکنان خانه فرار می کند و در حالی که در مورد دوچرخه گم شده اش فریاد می زند، به خانمی در محل نشستن دکتر برخورد می کند. پس از آن، یک خانم مشابه می تواند دوچرخه را پیدا کند و آن را به خانه ببرد و بچه از او بپرسد که آیا می تواند در پایان هفته با او بماند یا خیر. خانمی که آرایشگری به نام سامانتا (سیسیل دو فرانس) است تصدیق میکند و بچه انرژی را با او سرمایهگذاری میکند در حالی که تلاش میکند او را از ناراحتی و خشمی که همچنان او را به دردسر میاندازد رهایی بخشد.
در ابتدا گرفتار شدم. باد کودکی با دوچرخه در ماه مه گذشته که برنده جایزه هیئت داوران جشنواره کن شد. من باید آن را در فیلم The Kid with a Bike می دیدم، اما این یک فیلم بلژیکی درباره یک بچه خشمگین و یک دوچرخه بود، نتوانستم آن را در ذهن 3 میلیون نفری که در آن زندگی می کنم پیدا کنم. علیرغم اینکه از دیدن آن در فیلم The Kid with a Bike دلسرد شده بودم، در حال حاضر آن را دیده ام و احساس نمی کنم فرصت بزرگی را از دست می دهم. در حالی که این یک داستان جذاب در مورد دو ارتباط کاملاً متفاوت است، اما من از آن قدردانی نکردم. عدم وجود تاریخ برای شخصیت سامانتا. من می توانم افکار سازندگان فیلم را درک کنم که او را گیج تر کنند یا تاریخ گذشته اش را از این موقعیت حذف کنند، اما درک دلیل اینکه چرا یک آرایشگر ظاهراً معمولی نیاز دارد کودک ناراحتی را بپذیرد که او به ندرت او را می شناسد سخت است. از او خواست. علاوه بر این، پذیرفتن اینکه او پس از بخشی از کارهایی که در طول فیلم انجام می دهد، او را نگه می داشت، بسیار چالش برانگیز بود. بچه یک s**t کوچک درست است. زمانی که بعد از نبرد با سامانتا با دوچرخهاش بیرون میرود، نیمه بهترم با کمربند گفت: «فقط اجازه بده بروم». می خواستم چیزی شبیه به هم بگویم. شاید من نادیده میگیرم که واقعاً مهم این است که فیلم درباره تلاشهای زن برای کمک به بچه برای اثبات خودش است، اما اخیراً احساس کردم که او یک جوان تحریککننده با داستانی بدبختانه است.
پدر- رابطه کودک باعث شد من نسبت به بچه احساس ناامیدی کنم و دیدن پدری که با فرزندش با چنین نفرت رفتار می کند وحشتناک بود. در نتیجه میتوانم اهداف سامانتا را در پشت سر گذاشتن کودک درک کنم، اما در واقع برایم تا حدودی فوقالعاده بود. یکی از قسمتهای فیلم که عجیب به نظر میرسید، نمایش جوانان خشن در وصیتنامه بود. نوجوانان هرگز قسم نمیخوردند که عجیب بود، اما به فیلم کیفیتی فانتزی میبخشید که در نتیجه تماشای آن چیزی است که رئیسها هیچ چیز را دریغ نمیکردند. آنها به همین ترتیب شخصیت سامانتا را به عنوان یک شخصیت پیکسی خوب می دیدند، اما این چیزی نیست که من بدانم. یکی از چیزهایی که فیلم در داخل ساخته شد، احساس استرس برای بچه بود. هر بار که از خیابانی عبور میکرد یا به سمت بچههای کارکشتهتر حرکت میکرد، از درون به این فکر میکردم که این تنها چیزی است که در آن وجود دارد و او میتواند مشکلاتی ایجاد کند. با توجه به اینکه از جوان خوشم نمی آمد، کودکی با دوچرخه هوشمندانه بود که در هر صورت باعث استرس من در مورد او شود.
احساس می کردم که بازی توماس دورت جوان برای بچه ای بسیار جوان و جوان حیرت انگیز است. سیسیل دو فرانس در مقایسه با فیلم اصلی دیگری که من او را در آن دیده ام، بسیار بهتر بود، صادقانه بگویم نمایش بسیار ضعیف کلینت ایستوود در آینده. فیلمبرداری بسیار زرق و برق دار بود و به نظر می رسید که این دو بازیگر از علم بالایی برخوردار بودند. به طور کلی «جوان با دوچرخه» یک فیلم دلپذیر برای دقایق خاص ترسناک و پایانی شاد است. این یکی از فیلم های شماره یک سال من نیست، اما کوچکترین افتضاح نیست.
دانلود فیلم The Kid with a Bike 2011 (کودکی با دوچرخه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
"جوان با دوچرخه" که توسط لوک و ژان پیر داردن هماهنگ شده است، توماس دورت در نقش سیریل، کودکی بدبخت که توسط مردمش ترک شده است، بازی می کند. سیریل پس از بارها و بارها از نیمه راه خانه اش، توسط سامانتا (سسیل دو فرانس)، بانوی بهشتی که دارای تلاش، پشتکار و عشق بسیار زیادی است، جذب می شود.
بر خلاف فیلم های مختلف خواهر و برادران داردن، «دوچرخه» برای اعتدال شدید و تقریباً برسونی از اصالت اجتماعی اجتناب می کند. خواهر و برادرها در مصاحبهها موافق هستند که «این مثل یک افسانه است»، قبل از اینکه سامانتا را بهعنوان «مادرخواندهای پری» به تصویر بکشند که «کودک ارزشمند را جارو میکند و نجات میدهد». این کیفیت فانتزی، همراه با اعتدال عملا مقدس فیلم، لحن قابل توجهی به «دوچرخه» می دهد. محتوای آن ممکن است آثار هنری نئوپراگماتیست ("دزد دوچرخه"، "400 ضربه" و غیره را احضار کند، اما فیلم داردن رسماً شبیه "موچت" و "آو هاسار بالتازار" برسون است. این تغییر مفصل شگفت آور نیست. نئو اصالت به خودی خود به طور کلی دارای خاصیت ماورایی بوده است و مردم فقیر و ستمدیدگان را تطهیر می کند.
در قسمت آخر فیلم به نظر می رسد که سیریل با جمعی از کلاهبرداران به زمین می خورد. داردنها زیرکانه از ضرب المثلها طفره میروند، تا اینکه فیلم با فراتر رفتن از شرایط اجتماعی سیریل به اوج میرسد و مانند سامانتا به چیزی صاف و عملاً آسمانی تبدیل میشود. این قسمت از فیلم توسط تعداد بیشتری از مردم توبیخ شده است. مطمئناً سیریل قصد دارد به یک نوجوان بزهکار، قانون شکن متواضع یا حتی یک فرد بالغ جامعه گرا تبدیل شود. بدون شک افرادی مانند سامانتا در واقع وجود ندارند. مطمئناً اکثر بچه های کوچک شده بد بخت هستند. مطمئناً فیلم رابطه ساماتا با سیریل را صاف و رمانتیک میکند و پیوندهایی را به تصویر میکشد که در واقع، زمانها طول میکشد تا ایجاد شود.
این همه کاملاً مشهود است، با این حال «دوچرخه» نیز عملاً در اشتیاق خود برای رسیدن به آن دوام میآورد. موقعیت بسیاری از فیلم های Dardenne را تغییر دهید. به عنوان مثال، پدر سیریل در اینجا، پدر جوانی است که در فیلم The Kid with a Bike "L'Enfant" از Dardennes یافت می شود، فیلمی درباره یک زوج غیرقابل اعتماد که در معرض اشتباهی قرار می گیرند و بچه شیرخوار خود را در مسیر رها می کنند. دوچرخه قرمز سیریل نیز به بررسی کت قرمز «رزتا» داردن میپردازد، که در آن یک بانوی جوان با فقر و خانوادهای از هم پاشیده میجنگد. پیشنهادهای متفاوت بیپایانی برای دیگر فیلمهای داردن وجود دارد، با این حال واقعیت این است که سیریل یک ویژگی خاص است و شاید فیلم مشتاق است دلیل این کار را جویا شود.
اگر «دوچرخه است» سه تظاهرات اولیه، آهسته و بیصدا، استقامت مخاطبان خود را آزمایش میکند، شکل چهارم آن را در مواردی عالی به نمایش میگذارد. در اینجا سیریل که فیلم را در جستجوی تحسین و تایید صرف کرده است، اهمیت سامانتا را در زندگی خود درک می کند. عجله، غرور و خصومت مرد سپس به چیزی ملایمتر تبدیل میشود، سیریل، تقریباً شبیه مسیح، به خود اجازه میدهد که عذاب و کتک بخورد و سپس خود را برمیدارد و میرود. او خصومت ندارد، هیچ تقصیری ندارد و به نظر می رسد که به یک فرد کاملاً منحصر به فرد تبدیل شده است.
در حالی که بیشتر فیلم های داردن در مناطق تیره و تار رخ می دهد، "دوچرخه" تماماً روشن است، سفیدها و گونه های عالی. تصاویر فیلم در بیشتر قسمتها ساده است، با دوچرخهای قرمز رنگ، که مدام در حال حرکت است و مدام گرفته میشود، که مظهر غمگینی، بیریشهای و عدم قطعیت سیریل است. خود ساماناتا در یک سالن زیبایی کار می کند، زندگی این زن وقف "زیباتر کردن" همه چیزهایی است که با آنها تماس می گیرد. "جوان با دوچرخه" در جشن فیلم کن در سال 2011 برنده جایزه بزرگ شد.
دانلود فیلم The Kid with a Bike 2011 (کودکی با دوچرخه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
بهترین کاری که خواهر و برادران داردن در اینجا انجام می دهند مزاحم جمعیت است. با توجه به این که شخص اصلی اینجا بیش از همه مزخرفانه و ناپخته عمل می کند، دست های گره شده خود را می گیریم و با عصبانیت روی صفحه فریاد می زنیم. سیریل یک بچه 12 ساله گیج و رها شده است و ما باید او را به خاطر آن تحقیر کنیم. من کاملا انجام دادم. مایه تاسف است که او چگونه قطعاً تسلیم دام داروساز خیابانی و پیشگام گروه وسکر می شود. ما به حماقت او هشدار می دهیم، اما به علاوه می فهمیم و تشخیص می دهیم که چه زمانی تظاهرات او برای گرفتن پدرش بیرون آمده و رد شده است.
توماس دورت همه اینها را کار می کند. هیچ چیز گیج کننده ای در پشت خطاب زدن مستقیم او وجود ندارد. در لحظه ای که رکاب می زند، چنان با خشم رکاب می زند که علاوه بر این می بینیم که چرخ های دنده مغز جوان او مانند پدال های آن دوچرخه به هم می زند. چند برداشت طولانی از این تظاهرات اساسی این را تأیید می کند: او پیگیر و مضطرب است. در نقطه ای که او افرادی را تعقیب می کند که ممکن است این گنج واحد را از پدرش حذف کنند، با این حال یک چیز در خط مقدم افکار او وجود دارد. ببینید حرکت صحنه های نبرد چقدر وحشتناک است. آنها بیاثر و بدون روش میجنگند، و بر این اساس با توجه به این واقعیت که همه بدبختیها از خود سیریل میآیند، قانعکننده است. او می خندد، برش می زند و بیرون می رود، زیرا این تنها چیزی است که او می داند، و دوچرخه تنها چیزی است که برایش باقی مانده است.
شخصیت های مختلفی وجود دارند که متأسفانه کمتر تکامل یافته اند. سیسیل دو فرانس در نقش سامانتا، قهرمانی از جایگاهی بالاتر، کاملاً توانا است. الهامات او برای در آغوش گرفتن این بچه غیرمعمول هرگز به طور کامل تجزیه و تحلیل نمی شود، با این حال زیرمتن به طور قاطع درخشش آرامی ندارد تا واقعاً ما را برای درک درک کند. شخصیت بدخواه وسکر اساساً وحشتناک و افتضاح است. او تاریک ورزش می کند و سایه هایی می پوشد که بخشی از خنده را القا می کند. در اینجا هیچ شبکه قانون شکن گیج کننده ای وجود ندارد. او آنجاست تا سیریل را به راه افتضاح بکشاند و با خشونت به او بپیچد، که در تمام مدت آشکار است. خوشگل سامانتا نیز به همین ترتیب نامناسب است. او یک شخصیت مرد است و مشخصاً باید توسط سیریل اخراج شود، کسی که اجازه داد و ستد برای پدر بی دقتش را نمی دهد. این موضوع کمتر از آنچه که من از آن لذت می برم بررسی شده است. ژیل به عنوان یک شروع کننده دعوا و تصمیم گیری بین او و سیریل در زندگی سام تحت فشار قرار می گیرد، اما تفکر او قانع کننده نیست و شخصیت دوم و شخصیت هدر می رود.
ریشه های روایی داردن واضح است. سبک ناتورالیستی در نورپردازی معمولی، دوربین دستی، عدم وجود صدای غیردیژتیک، برداشت های طولانی و غیره داستان را گسترش می دهد. آنها در اتفاقی غیر معمول یکی از این هنجارها را در کودکی با دوچرخه به هم می ریزند. بخش کوتاهی از کنسرتو پیانوی شماره 5 بتهوون در عکسهای کلیدی بیاعتنایی عمیق به چشم میخورد: تنها در رختخواب در خانهای دیگر دراز کشیده، پس از اخراج پدرش در خودرو با سام دعوا میکند، در نهایت در حین پایان مراسم. این دقایق با طبیعت تسکین دهنده سیریل، که با ردیابی آرامش بدون شخصیت والدین مشروع مبارزه می کند، تماس می گیرد و استرس می گیرد.
از آخرین سرمایهگذاری سیریل، که خودش را به دست میآورد و یک مسابقه دیگر را ترک میکند، میتوان مقدار بسیار زیادی را درخشید. این اوج بیاحتیاطی و بیاحتیاطی فعالیتهای فیلم سیریل است. او توجه واقعی را رد می کند، انضباط را که فرزند روزنامه فروش متحمل شده است تصدیق می کند و تعهد خود را می داند. کودکی با دوچرخه درخشان تر از اکثر آثار داردن است، با این حال موضوع به همان اندازه مبهم، به همان اندازه هوشیار و واقعی است. قوی ترین و آگاهانه ترین دقایق هیچ خیالی نیستند، حتی اگر به این شکل توسعه یافته باشند.
دانلود فیلم The Kid with a Bike 2011 (کودکی با دوچرخه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
تماس با کسی با عشق واقعی یک ویژگی غیر معمول است، با این حال یک اثر عظیم در زندگی آن شخص دارد. معلم لئو بوسکالیا میگوید: «ما اغلب در مورد قدرت یک لمس، یک پوزخند، یک کلمه خیرخواهانه، یک گوش شنوا، یک ستایش منطقی یا کوچکترین تظاهرات هوشیاری قضاوت میکنیم، که همه اینها احتمالاً میتوانند زندگی روزمره را تغییر دهند. دور و بر." همدردی با این وضعیت سامانتا (سسیل دو فرانس) است، یک سبک در فیلم The Kid with a Bike «جوان با دوچرخه» نوشته ژان و لوک داردن که با سیریل جوان (توماس دورت)، یک نوجوان 11 ساله خشمگین که به خاطر او رها شده است، ارتباط دارد. پدر بازنده (ژرمی رنیر) و به یتیم خانه منتقل شد.
برنده جایزه شگفت انگیز هیئت داوران در جشن فیلم کن 2011 و در سرائینگ، بلژیک، در سطحی سطحی فیلم جوان با دوچرخه است. داستان اصلی، با این حال، در زیر، تصویری گیج کننده از افراد واقعی است که برای ردیابی نقطه خود در این سیاره مبارزه می کنند. آخرین فیلم برادران داردن که به خاطر فیلمهای کثیف اصالت اجتماعیشان که بخش بزرگی از تماشاگر را میخواهد ("کودک"، "پسر") شناخته میشود، به همان اندازه به اندازه فیلمهای دیگر انعطافپذیر است، اما در عین حال انسانیت و گرما دارد. و استفاده از موسیقی (آدایو از کنسرتو سر بتهوون)، که برای داردن ها غیرمعمول است، آن را به تجربه ای کامل تر و عجیب تر تبدیل می کند.
سیریل پس از رها شدن توسط پدرش در پناهگاهی زندگی می کند. اما واقعا نمی پذیرد که پدرش به دنبال او نیاید. در جستجوی مصمم برای یافتن محل اختفای پدرش و علاوه بر آن تلاش برای بازیابی دوچرخه گمشده اش، بچه از آپارتمان پدرش بازدید می کند اما متوجه می شود که او نقل مکان کرده و دوچرخه اش را فروخته است. سیریل که نمیخواهد پدرش این کار را بپذیرد، از انرژی حرکتی خود استفاده میکند تا پدری را بیابد که انتظار دارد همانطور که او تضمین کرده است برگردد. در پی تلاش برای فرار از خانه پسر، او در ارتفاع قبلی خود به یک مرکز بالینی برخورد می کند و برای امنیت به یک آرایشگر نزدیک به نام سامانتا می رسد، زیرا راهنماهای نیمه راه سعی می کنند او را آزاد کنند. او میگوید: «میتوانی مرا بغل کنی، اما نه آنقدر محکم».
ما هیچ چیزی از تجربیات او یا شرایطی که او را به این مرحله سوق داده است، ارائه نمی کنیم، اما زمانی که او در خانه ظاهر می شود به سیریل اطلاع می دهد که دوچرخه خود را دوباره خریداری کرده است، اهمیتی ندارد. او آخر هفته با او می ماند. آنها یک پیوند ایجاد می کنند زیرا سامانتا پدر سیریل را می یابد که در پشت یک غذاخوری مشغول برنامه ریزی غذا است، اما این گردهمایی فقط عذاب پسر را تقویت می کند. با وجود سخاوت سامانتا، وس (اگون دی متئو)، یک داروساز خیابانی ناخوشایند، که بهطور فزایندهای بیگانهتر شده است، سیریل را شروع میکند تا پس از اینکه با مهربانی او را «پیتبول» خطاب میکند و به خانهاش برای بازی رایانهای به خانه میآید، کاری را برای او انجام میدهد. بازی ها. متأسفانه، این اثر عواقب پیشبینینشدهای را در پی دارد.
مشخص شده با اعدامی فوقالعاده عادی از سوی توماس دورت، هنرمندی که برای اولین بار به آن پرداخته بود، که بهطور قانعکنندهای بینقص بودن سیریل و همچنین عذاب او را نشان میدهد، امتناع برادران داردن از تسلیم شدن در کنترل یا نوستالژی، The Youngster with a Bicycle را به تجربه ای خارق العاده و واقعی تبدیل می کند. با این حال، فیلم تمام ویژگیهای مبتنی بر غیرقابل توجه بودن را دارد، ظرافت آزاد آن آن را به سطحی بینظیر با محدودیتهای کلاس ارتقا میدهد.
دانلود فیلم The Kid with a Bike 2011 (کودکی با دوچرخه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
در یکی از جدیدترین نسخههای 1001 فیلمی که باید قبل از گاز گرفتن کتاب گرد و غبار را ببینید، کودکی با دوچرخه فرانسوی زبان بلژیکی یکی از تازهترین قسمتها بود، عنوان چیزی را در داستان روشن میکرد، اما در هر صورت من پیش بینی می کرد ببیند چه چیزی در بر خواهد داشت. کودک دوازده ساله سیریل کاتول (توماس دورت) تحت مراقبت از کودک است، با این حال او به دنبال پدرش می گردد، و همچنین به دوچرخه ای که گم کرده است نیاز دارد، او نکاتی را که دارد، از جمله به مطب پزشک، دنبال می کند تا محل زندگی اش را پیدا کند. پدرش زندگی میکند، اما وقتی او انبار قدیمیاش را پیدا میکند به او اطلاع میدهند که پدرش از آنجا دور شده و او را ترک کرده است. سامانتا (سسیل دو فرانس) از مطب دکتر صبح روز بعد با سیریل ملاقات می کند و دوچرخه خود را به او ارائه می دهد، او می گوید که آن را دریافت کرده است، اما او مطمئن است که آن را از پدرش گرفته است، اما او از این خانم لذت می برد و از او می پرسد که آیا او است. آخر هفته از او مراقبت می کرد، و از یک آگهی شخصی قدیمی است که مشاهده می کند که پدرش شخصی بود که دوچرخه را می فروخت. با کمک سامانتا، بچه بالاخره پدرش فلو (ژرمی رنیر) را که در یک آشپزخانه کار میکند، پیدا میکند، او به فرزندش اجازه میدهد بماند و بحث کند و کمی به او کمک کند، در هر صورت او از این کار ناراحت است. پیدا کرد و به فرزندش بگوید که دیگر نباید برگردد. سیریل که از اخراج پدرش شکست خورده آرامش خود را به سامانتا رها می کند، اما علیرغم اینکه او واقعاً روی او تمرکز می کند، در نهایت با وس (اگون دی متئو) پیشگام در نزدیکی خود وقت می گذراند. او را بازو می کند و او را برای دزدی از یک خرده فروش آموزش می دهد، و او با چوب شلواری به مرد و فرزندش حمله می کند و جیب پولی را می گیرد، هر چند که می ترسید شناخته شود، فروشنده به او توصیه می کند آن را نگه دارد. بچه سعی می کند پول نقد را به پدرش بدهد، اما ناراحت می شود و یک بار دیگر او را رد می کند، بنابراین در نهایت تصدیق می کند که سامانتا واقعاً می تواند روی او تمرکز کند، او تصمیم می گیرد برای عذرخواهی از فروشنده ای که آن را در او ردیابی می کند عذرخواهی کند. این اتفاق افتاده است، اما فرزند صاحب مغازه عصبانی است و تلاش می کند تا قصاص کند. سیریل توسط کودک تعقیب می شود و او از درختی بالا می رود تا از جوان خشمگین دور شود، با این حال سنگی به او اصابت می کند و به زمین می افتد، او غافل دروغ می گوید، خرده فروش و کودک دروغ هایی را که می گویند بررسی می کنند. پلیس، با این حال به زودی سیریل ظاهراً سالم و بیضرر از جایش بلند میشود و به نظر میرسد که او تصمیم گرفته است به تجارت شخصی خود ادامه دهد. علاوه بر این، Fabrizio Rongione به عنوان فروشنده کتاب. دورت جوان در نقش اصلی، بی گناهی بزرگ بچه را منتقل می کند، ممکن است در رویدادها کمی بداخلاق باشد، با این حال به وضوح جذابیت بسیار زیادی دارد، همچنین اساس قلب بزرگ شخصیت دو فرانس است، داستان به اندازه کافی ساده است که نیازی به اشک ریختن را دنبال کند. پدرش و دوچرخهسواری قرمز عزیزش که در عین حال مشکلاتی را ایجاد میکند، سرعت خوبی دارد و تمایل و پیچیدگی زیادی دارد که نمایشی بسیار سودمند را به شما منتقل کند. کودکی با دوچرخه به عنوان بهترین فیلم با گویش ناشناخته برلیانت گلوب انتخاب شد. عالی!
دانلود فیلم The Kid with a Bike 2011 (کودکی با دوچرخه) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
سیریل جوان، که توماس دورت با خامی و ژرفای قابل توجه ایفای نقش کرده است، در کودکی با دوچرخه توسط خواهر و برادران بلژیمی، ژان پیر و لوک داردن، به طرز فجیعی اجرا می شود. برای مدت طولانی در این مرحله، داردن ها مهارت خود را به عنوان مستندساز به حوزه داستانی آورده اند، رسانه ای که در آن زندگی نامه هایی آرام و در دست دارند که قلب را در تمام طول می ربایند و از سهولت در کل مسیر خودداری می کنند. فیلمهای آنها جزو فیلمهای امروزی شماره 1 من هستند.
در فیلم The Kid with a Bike «جوان با دوچرخه»، جوانی که یازده سال دارد، بعد از پدرش، همکار، در خانهای برای مردان جوان میچرخد. Jérémie Renier)، او را ترک کرد. ما نمیدانیم چه بلایی سر مادر سیریل آمده است، که به داستان نشان میدهد و به آن علاقه میافزاید چرا که خودمان این ظرافتها را پر میکنیم.
کسانی که نیمه راه را اداره میکنند منصف هستند و نیاز دارند. محافظت از سیریل، رد کردن او، با این حال درخواست از او برای مدیریت انصراف از پدرش و اساساً رها کردن آن و ادامه دادن به کار معقول نیست و او را به طور موجهی در نزدیکی خانه ویران می کند. سیریل که توسط دوچرخهاش حمایت میشود - تقریباً فردی است که به خودی خود بهعنوان دوست قابلاعتماد و مجری استقلال و فرصتهایش منصرف میشود- هر ریسکی را که میتواند انجام دهد انجام میدهد تا از مراقبتهای الزامآور سازمانی طفره برود و پدرش را بیاورد.
سیریل نمی تواند قبول کند یا تصدیق کند که پدرش او را ترک کرده یا دوچرخه اش را فروخته تا زمانی که پدرش را پیدا کند. فلو که در حال حاضر یک آشپز است، از طریق پیشرفت صحنههای اصلاحشده، قبول میکند که هر دوی این کارها را انجام داده است و برای ادامه دیدن سیریل آماده نیست یا به طور بالقوه تمایلی ندارد. دلایل گای ممکن است کوته فکرانه یا دیوانه کننده به نظر برسد، یا ترکیبی از هر دو باشد، اما با وجود این، فرزند بی گناه او که توسط هیولای تسلیم کوبیده شده است، له می شود.
در اوایل داستان، زمانی که سیریل در حال فرار و به دنبال دوچرخه ای که پدرش فروخته است، او واقعاً به طور تصادفی یک استایلیست جوان، دوست داشتنی و زمینی (سامانتا با بازی بی عیب و نقص سیسیل دو فرانس) را به دست می گیرد تا از خود در برابر متخصصانی که در تلاش هستند محافظت کند. او را بگیر در حالی که او روی زمین دراز کشیده است و این جوان دیوانه وار در حال گرفتن است، برای او زمزمه می کند: "تو می توانی مرا در آغوش بگیری، هرچند نه آنقدر محکم." این خط انسانی بیانگر رابطه ای است که بین آنها ایجاد می شود، زیرا او رضایت می دهد تا سیریل را در پایان هفته، طبق درخواست او تشویق کند. در نهایت، شرایط آنها طولانی می شود، اما نه قبل از اینکه سیریل هر دوی آنها را از بین ببرد.
در طول راه، سیریل آماده است تا یک گانگستر مجاور، وس، انجام دهد. دلال» (با بازی اگون دی متئو). از سوی دیگر سیریل مورد عفو قرار می گیرد و به خاطر دو قربانیش عفو نمی شود، و عواقب فعالیت های خود را در این داستان بسیار گفته شده داردن-جفت متحمل می شود.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.