«اسپیلمان» یک پیانیست با استعداد از خانوادهی یهودی میباشد. پس از اشغال لهستان توسط آلمان، او در تلاش است از شرایط موجود رهایی یابد و در خانهی یکی از دوستانش به اسم «دوروتا» مخفی میشود.
«ولادیسلاف شیلمان» پیانیست با استعدادی است که در یک خانواده ی یهودی ثروتمند لهستانی به دنیا آمده است. پس از اشغال لهستان توسط نازی ها، «ولادیسلاف» را به اردوگاه کار اجباری می فرستند. اما او فرار می کند و طی چند سال بعد، در حالی که تلاش دارد به دست نیروهای اشغال گر اسیر نشود، از خانه ای متروک به خانه ای دیگر می رود.
«ولادیسلاف شیلمان» پیانیست با استعدادی است که در یک خانواده ی یهودی ثروتمند لهستانی به دنیا آمده است. پس از اشغال لهستان توسط نازی ها، «ولادیسلاف» را به اردوگاه کار اجباری می فرستند...
یک نوازنده یهودی لهستانی برای زنده ماندن از تخریب محله یهودی نشین ورشو در جنگ جهانی دوم تلاش می کند.
در این اقتباس از زندگی نامه "پیانیست: داستان واقعی فوق العاده از بقا یک انسان در ورشو ، 1939-1945 ،" Wladyslaw Szpilman ، پیانیست رادیویی یهودیان لهستانی ، شروع جنگ ورشو را به تدریج با شروع جنگ جهانی دوم آغاز می کند. زپیلمن مجبور به گتو ورشو می شود ، اما بعداً در طول عملیات راینهارد از خانواده اش جدا می شود. از این زمان تا زمان آزادی زندانیان اردوگاه کار اجباری ، اسپیلمن در مکانهای مختلفی در بین ویرانه های ورشو پنهان می شود
یک پیانیست یهودی بااستعداد اهل لهستان،شاهد محدود ساختن محله یهودی نشین در ورشو توسط نازیها می شود.در حالیکه خانواده اش به اردوگاههای کار اجباری نازیها برده می شوند،او موفق به فرار شده و در خرابه های ورشو به زندگی خود ادامه می دهد تا اینکه...
ولادیسلاو (برودی) که یک نوازنده متبحر پیانو است ، مشغول یک اجرای رادیوئی است که انفجار یکی از بمب های آلمان نازی استودیوی رادیو ورشو را به هم می ریزد. ورشو تحت حمله نازی ها قرار گرفته و خانواده ثروتمند ولادیسلاو از جمله پدر ، مادر ، برادرش هنریک و خواهرانش بعد از اشغال این شهر ناچار به ترک آپارتمان مجهزشان هستند. رفتارهای خصمانه ای که با یهودیان می شود این خانواده را نیز می آزارد اما هنوز هیچ کس هدف واقعی این برنامه را نمی داند ، تا اینکه نازی ها یهودیان را سوار یک واگن باری می کنند تا به جایی نامعلوم ببرند. یکی از آشنایان خانواده در پلیس یهودی او را بیرون می کشد و با کمک دوست دیگری در آپارتمانی پنهان می شود. مدتی بعد ورشو غرق گرسنگی ، نکبت و بیماری می شود و ولادیسلاو با مو و ریشی بلند مدام تغییر مکان می دهد تا کسی او را پیدا نکند ، اما سروانی آلمانی ولادیسلاو را در خانه ای متروکه پیدا می کند و …
دانلود فیلم The Pianist 2002 (پیانیست) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
سازندگان فیلم هنگام برخورد با مسائلی مانند برنامه نابودی نازی ها باید با دقت قدم بردارند. برنامه هایی به همان اندازه وحشیانه برای پاکسازی قومی در مناطقی مانند جنوب شرقی آسیا و رواندا وجود داشته است که صدها میلیون نفر در آن کشته شده اند ، اما از قرون وسطی در اروپا چیزی شبیه به این وجود نداشته است. قربانیان این جا نه تنها یهودیان بلکه کولی ها ، بیماران روحی ، همجنسگرایان ، سوسیالیست ها ، کمونیست ها و افراد غیر مطلوب سیاسی بودند. نازی ها نه شش میلیون بلکه تعدادی غیر قابل شمارش را بین 12 تا 15 میلیون از بین بردند. با چنین اتفاقی نمی توان به راحتی رفتار کرد و برای اشکهای ساده دوشیده شد ، یا اینکه خود این رویداد ارزان شده است.
خوشبختانه فیلم هایی که موضوع را کاوش کرده اند به طور یکنواخت انجام شده اند ، همانند رومن پولانسکی " پیانیست "به خوبی انجام شده است. خود پولانسکی نیز به همان روشی که قهرمان داستان ، ولاد شپیلمن (آدرین برودی) متحمل رنج شد. پولانسکی عادت دارد که قصه های خود را تزئین کند اما جای تردید نیست که در این مورد او می داند در مورد چه چیزی صحبت می کند.
Szpilman پیانیست جوان شناخته شده ای در رادیو ورشو است اما اشغال آلمان این ایستگاه را بیرون می کشد مربوط به کار. او و خانواده اش به محله یهودی نشین ورشو منتقل می شوند و در آنجا مورد سو abuse استفاده مداوم و گاه قتل قرار می گیرند. Szpilman به سختی از اعزام به بقیه اعضای خانواده اش به Treblinka فرار کرد. و برای نیمه آخر فیلم ، با کمک برخی از دوستان که با وام دادن به او خود را به خطر می اندازند ، او موش صحرایی مانند را از یک مخفیگاه به مکان دیگر مخفی می کند ، هر کدام ناخوشایند و خطرناک تر از مکان قبلی است. او دچار زردی شده ، موها و ریشش بلند می شود ، لباس هایش به پارچه تبدیل می شود ، غذای او از بین می رود ، نیمه یخ زده است و به نظر می رسد کوچک می شود.
او به زندگی در اتاق زیر شیروانی تقریبا تخریب شده تبدیل می شود یک ساختمان آپارتمانی است و از کشف یک قوطی گالن ترشی که در قفسه بالای کابینت آشپزخانه نادیده گرفته شده ، به وجد می آید. در حالی که می خواست آن را باز کند ، قوطی از دست او می افتد و از کف زمین می چرخد تا کنار چکمه های یک افسر آلمانی ، کاپیتان هوزنفلد (توماس کرچمن) استراحت کند. تنها آلمانی هایی که تاکنون دیده ایم ، بی رحم ها بوده اند - تمسخر مجنون ، اعدام یهودیانی که س simpleال های ساده می پرسند ، یا به سادگی تیراندازی به افرادی که به طور تصادفی انتخاب شده اند.
ما از هوزنفلد انتظار نداریم جز یک تیراندازی سریع . اما هوزنفلد یک انسان است و ، با کشف اینکه Szpilman "هست" - یا بهتر بگوییم "بود" - یک پیانیست است ، از او می خواهد که یک پیانو را در یکی از آپارتمان ها بنوازد. Szpliman سالهاست که قادر به بازی نیست و هنگامی که خودش را به صندلی می نشاند ، نگران این هستیم که مبادا این کار را انجام دهد و در واقع ، اولین آکوردهای او موقتی است ، اما نامشخص است. سپس بازی او خودکار می شود ، عادت های قدیمی برمی گردند و او قطعه ای نمایشی و کاملاً عالی از شوپن را از بین می برد. Hosenfeld به پشت خم شده و از موسیقی لذت می برد و سپس Szpilman را آرام به اتاق زیر شیروانی خود رها می کند. او چند بار بعد ، قبل از اینکه آلمانها قبل از روسها عقب نشینی کنند ، برمی گردد و چند بسته غذا و سرانجام ، پالتوی خود را به طور نامتعارف به او تحویل می دهد. دلسوزی واقعی که توسط هوسنفلد نشان داده شده است و نیاز شدید Szpilman به تماس با انسان دیگر بسیار مهیج است.
هنگامی که سرانجام سربازان روسی می آیند ، Szpilman برای استقبال از آنها از لگد خود می لغزد ، اما روس ها با دیدن روپوش او به سمت او آتش گشودند. سرانجام Szpilman آنها را متقاعد می کند که او یک لهستانی است ، نه یک آلمانی ، و یکی از سربازان سرگشته می پرسد ، "پس چرا کت ****؟" Szpilman از ترس می لرزد اما موفق می شود زیر لب بگوید: "من سردم بود". در یک پایان نامه به ما گفته می شود که Szpilman با وجود تلاش Szpilman برای یافتن وی ، کار خود را ادامه داد و Hosenfeld در اردوگاه زندان شوروی جایی که در سال 1952 درگذشت مجروح شد. در تیتراژ پایانی ، Szpilman خندان یک ترکیب زنده و درخشان از شوپن بازی می کند.
این یک فیلم قابل توجه است. پولانسکی دیگر وندرکیند نیست بلکه یک فیلمساز بالغ است. هیچ چیز زیاد نیست. برای درک مشکلات اسپیلمن - فقط یک فاجعه به دنبال فاجعه دیگر - فقط به همان اندازه نیاز داریم که باید بدانیم. در آخرین فراق Szpilman و خانواده اش هیچ سخنرانی احساسی وجود ندارد. Szpilman خودش هرگز خراب نمی شود. او به سادگی آنچه را که باید برای زنده ماندن انجام شود انجام می دهد. و آدرین برودی آنچه را که سزپیلمان باید داشته باشد به تصویر می کشد. (از برخی زوایا به آرتور روبنشتاین جوان شباهت دارد.) کرچمن نیز هوزنفلد را پایین می آورد. در صحنه های آنها با هم موقعیت های مربوط به آنها را درک می کنیم - یک مرد که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد ، دیگری بدون هیچ چیز برای بدست آوردن. داستان و حقایق تاریخی که بر اساس آن استوار است ، البته س questionsالات زیادی را در مورد ماهیت انسان ایجاد می کند. من اصلا مطمئن نیستم که اگر می توانستیم پاسخ این س questionsالات را پیدا کنیم ، آنچه را که پیدا کردیم دوست داریم.
یکی از بهترین فیلم های سال.
دانلود فیلم The Pianist 2002 (پیانیست) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
پیانیست داستان واقعی ولادیسلاو Szpilman است ، در آن زمان تحسین شده ترین پیانیست لهستان که زندگی او در طی اشغال نازی توسط ورشو از سال 1939 تغییر شکل داده است. پیانیست چندین سال طول می کشد و علاوه بر ارائه چشم اندازهای وی ، از بسیاری از آزمایشات شخصی وی نیز نقشه می کشد. خانواده ، جناح های شورشی و دلسوزان.
به دلایل واضح ، پیانیست به کارگردانی درخشان رومن پولانسکی و بازیگری یک آدرین برودی شگفت انگیز ، مجبور به مقایسه مقایسه با لیست شیندلر خواهد شد. هر چقدر موضوع مشابه باشد ، رویکرد متفاوت است. در حالی که لیست شیندلر در یک سیاه و سفید زیبا و واضح فیلمبرداری شده بود که تصاویر باورنکردنی بسیاری را ارائه می داد ، پیانیست با رنگ تقریباً بی صدا فیلمبرداری شد. فهرست شیندلر آنچه را که به عنوان یک قهرمان پیچیده مطرح شده است را نشان می دهد. اسکار شیندلر بسیاری از یهودیان را نجات داد ، اما بدون این که ابتدا با شیاطین مادی خود مبارزه کند. Szpilman پیانیست در کل یک شخصیت دلسوز است. اوضاع او ناامیدکننده بود و شیاطینی که با آنها جنگیدند به خاطر مقصر بودن در زنده ماندن درگیری که سرانجام به اراده اولیه زندگی تبدیل می شود ، مقصر بودند.
پولانسکی با فیلم خود هیچ غم و اندوهی را به بیننده نمی دهد. صحنه های وحشتناک بین نازی ها و یهودیان ورشو ترسناک تر و وحشتناک تر از هر فیلم ترسناک / تعلیقی بود که من مدتی دیده ام ، احتمالاً هرگز. تحقیر و از دست دادن کامل آزار دهنده است. در چندین صحنه ، یهودیان در نیمه شب به صف می شوند و یا مورد شکنجه یا مرگ قرار می گیرند. در یک مورد ، زنی از یک افسر نازی می پرسد: "چه بلایی سر ما می آید؟" و بی درنگ نقطه ای از ناحیه سر خالی می شود. دوربین هیچ یک از این قساوتها را از بین نمی برد یا تسلیم آنها نمی کند.
باید به عملکرد برودی اشاره کرد. من قبلاً که برودی را در دو فیلم دیگر ، "تابستان سام" اسپایک لی و "خط قرمز نازک" ساخته ترنس مالیک دیده بودم (بخشی که قرار بود پیش از قطع شدن قسمت او به شدت به ستاره تبدیل شود) من توانایی او را می دانستم عالی بود. بعد از برنده شدن در اسکار ، من پیانیست را با انتقاد بیشتری نسبت به آنچه معمولاً داشتم مشاهده کردم و او مطمئنا ناامید نشد. او از انتظارات من فراتر رفت. تحول جسمی او شگفت انگیز بود ، اما مهمتر از همه ، او غم و اندوه این مرد را به طرز تکان دهنده ای - به دو زمینه کلامی و غیرکلامی - منتقل کرد. بسیار جالب خواهد بود که ببینید این نقش چه نوع فرصت هایی را برای او فراهم می کند و انواع نقشی را که پذیرفته است.
چیزی که قابل ذکر است تأثیری که پیانیست بر مخاطبانی که من با آنها دیدم داشته است پیانیست به طور معمول ، وقتی یک فیلم به پایان می رسد ، فیلمبرداران عادی هاردکور مثل خودم می مانند و بطور کامل تماشای تیتراژ را می گذرانند. بقیه حضار بلند می شوند و می روند ، که معمولاً به درد دل مشتاقان باقی می ماند. این یکی از معدود دفعاتی بود که من فیلمی را در تئاتر دیده ام که در تیتراژ پایانی حتی یک نفر برای ترک آن ایستاده باشد. تا پایان روشن شدن چراغ های خانه ، مردم شروع به پراکنده شدن کردند. به شخصه ، دومی که چراغ روشن شد آن را از تماشاخانه بیرون کشیدم زیرا نه تنها چهره من از گریه در طول فیلم بهم ریخته بود (تامی فی به ذهنم خطور می کند) بلکه این نیاز طاقت فرسا را برای انتشار احساسی داشتم ، بنابراین وقتی به ماشینم را نشستم و حدود پنج دقیقه گریه کردم. سال ها می گذرد که من فیلمی را تماشا کردم که تا این حد مرا ناراحت کرد. برعکس ، او در حالی که در مورد پیانیست با برادرم بحث می کرد ، (کسی که به اندازه من فیلم دوست دارد و سلایق مشابه من را دارد) او اشاره کرد که اگرچه فکر می کرد پیانیست عالی است ، اما از نظر عاطفی به اندازه من تأثیر عمیقی نداشت. بعد از چند روز که در این مورد فکر کردم ، به تفاوت پی بردم: موسیقی. به عنوان یک علاقه مند به موسیقی کلاسیک و نوازنده سابق ، فکر این که نمی توانید لذت ببرید ، و حتی کمتر نواختن موسیقی مورد علاقه شما یک فکر غم انگیز است. سپس ریزش عاطفی که هنگام بازگشت به آن ایجاد می شود - کلماتی برای توصیف شدت آن وجود ندارد. با نداشتن قدردانی یکسان از این ژانر موسیقی ، فرد می تواند با دردسرهای جسمی و روحی همدردی کند ، اما شاید نه به معنای موسیقی.
پیانیست واقعاً یک فیلم حیرت انگیز بود. من از ابتدا تا انتها غرق شدم و از نظر عاطفی تحت تأثیر قرار گرفتم و حتی یک هفته بعد نمی توانستم فکر کنم که یک نظر بنویسم. با گفتن این موارد ، من این لیست را با لیست فیلمهایم که شامل لیست شیندلرز و فیلادلفیا است ، به عنوان فیلمهایی که من آنها را دوست دارم و پس از مدتها نمی توانم دوباره تماشا کنم ، به دلیل محتوای بسیار احساسی آنها ، در حال پر کردن هستم.
دانلود فیلم The Pianist 2002 (پیانیست) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
"پیانیست" کمی شبیه "فهرست شیندلر" است که از درون به بیرون دیده می شود. یک نقص در آن فیلم قبلی همیشه این بود که اسپیلبرگ با انتخاب یک غیر یهودی - اسکار شیندلر - قهرمان فیلمش، خود یهودیان را تقریباً به بازیگران پسزمینه داستان خود تبدیل کرد. این اتفاق در مورد "پیانیست" نمی افتد زیرا قهرمان در این مورد خود یک یهودی است - پیانیست و آهنگساز واقعی لهستانی ولادیسلاو شپیلمن - که با قدرت، اراده و کمک تعدادی شجاع و دلسوز موفق شد. افراد، برای زنده ماندن از وحشت تاریک ترین و غیرقابل توضیح ترین فصل در تاریخ قرن بیستم.
این بدان معنا نیست که «پیانیست» فیلمی بهتر از «فهرست شیندلر» است – دور از آن. زیرا در حالی که این آخرین اثر رومن پولانسکی به خودی خود داستانی جذاب از بقا است، فیلم فاقد طنین اخلاقی و روانی است که کار اسپیلبرگ را به چنین شاهکاری تحسین شده جهانی تبدیل کرده است. از آنجایی که شیندلر فردی بیرونی بود که به درون نگاه می کرد، مجبور شد آن نوع انتخاب های اخلاقی را انجام دهد که ژپیلمن هرگز در موقعیت هایی که در آن قرار می گیرد با آن مواجه نمی شود. در واقع، زمانی که قهرمان داستان با چنین گزینهای مواجه میشود - باید تصمیم بگیرد که با پیوستن به پلیس یهودی که وظیفه آن حفظ نظم در محله یهودی نشین ورشو است به مردمش خیانت کند یا نه - شپیلمن این پیشنهاد را رد میکند. در واقع ممکن است شرایط در زندگی واقعی اینگونه باشد، اما این حذف هر نوع عمق روانشناختی باعث می شود «پیانیست» گاهی به طرز ناامیدکننده ای سطحی به نظر برسد.
گرچه فیلم اینطور نیست. هر چقدر هم که میتوانست ثروتمند و قدرتمند باشد، «پیانیست» هنوز در سطوح مختلف استثنایی است. اول از همه، پولانسکی و فیلمنامه نویسش، رونالد هاردوود، که هر دوی آنها برای کارشان در اینجا برنده جایزه اسکار شدند، با صراحت وحشتناک و عینیت تقریباً «گزارشی»، خشونت و سادیسم رژیم نازی را به تصویر می کشند. مانند «فهرست شیندلر»، افراد در پیانیست به شیوههای بسیار باورپذیر و بسیار گرافیکی میمیرند. بخشهای اولیه فیلم که در آن ما شاهد گامهای تدریجی منتهی به تبعید و نابودی نهایی یهودیان ورشو هستیم، که با محدود کردن حقوق شهروندی یهودیان شروع میشود و سپس با نامگذاری ستارههای داوود بر روی آنها، بسیار جالب توجه است. لباس، سپس به زندانی شدن در محله یهودی نشین ورشو، و در نهایت، به پیاده روی اجتناب ناپذیر به اتاق گاز. «پیانیست» ما را چندان دور از صفحه نمایش نمی برد، اما ما مطمئناً حضور آن اردوگاه های مرگ را در از دست دادن کل خانواده اشپیلمن حس می کنیم. «پیانیست» به طرز درخشانی این دوران شرم آور در تاریخ اخیر بشر را بازآفرینی می کند و این کار را بدون اینکه در این فرآیند احساساتی و پرمدعا شود انجام می دهد.
آدریان برودی برای بازی خود در اینجا اسکار بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد و او واقعاً بسیار خوب است، به خصوص با توجه به این واقعیت که این نقش از او میخواهد که بیشتر به عنوان یک واکنشدهنده وقایع پیرامونش عمل کند. کاتالیزور. پولانسکی و هاردوود به این بازیگر جوان خوب یک ماموریت تور دو نیروی واقعی را ارائه داده اند که او با مهارت و مهارت زیادی آن را اجرا می کند. متأسفانه، تعدادی از شخصیت های دیگر - به ویژه آنهایی که تمام تلاش خود را برای کمک به او انجام می دهند - سرسختانه معماگونه باقی می مانند.
«پیانیست» یک افزوده افتخارآمیز به فهرست فیلم های خوب است. تلاش کرد تا با موضوع هولوکاست مقابله کند. اما، برای پول من، بهترین فیلم همچنان «فروشگاه در خیابان اصلی» باقی مانده است، برنده اسکار بهترین فیلم خارجی زبان در سال 1965. پیانیست عالی چک کاری را انجام می دهد که «پیانیست» هرگز قادر به انجام آن نیست، یعنی پیدا کردن راهی برای درگیر کردن ما در معضلات مهم اخلاقی که بدون شک بسیاری از افراد درگیر در این رویداد مرگ و زندگی با آن روبرو بودند. «پیانیست» با ساختن داستان خود صرفاً داستانی از بقا و نه مطالعه روانشناسی انسان، نمی تواند بسیاری از آنچه را که واقعاً در مورد آن زمان باید بدانیم، روشن کند. و در مورد خودمان
دانلود فیلم The Pianist 2002 (پیانیست) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
یادم میآید وقتی پیانیست منتشر شد، به شدت با دیدن آن مخالف بودم. من تصورات قبلی خود را داشتم که پیانیست قهرمانانه دیگری از هولوکاست یهودی خواهد بود که در آن خیر بر شر پیروز می شود و در این بین شاهد خشونت های وحشیانه ای خواهیم بود که توسط آلمانی ها انجام می شود تا کمی طعم و مزه بدهد. این یکی از بهترین فیلم هایی است که تا به حال دیده ام و کاری که با من کرد نمی توانم با کلمات توصیف کنم. اما به طور خلاصه، مرا متاثر کرد، گریه ام گرفت، باعث شد احساس کنم در سال 1940 در محله یهودی نشین لهستان هستم، و در نهایت باعث شد که پیاده روها را در حالی که از تئاتر بیرون می رفتم ببوسم و خدا را شکر می کردم که در جامعه آزاد زندگی می کنم. که من انجام می دهم.
رومن پولانسکی با فیلم هایی مانند محله چینی ها و بچه رزماری ثابت کرد که کارگردان بزرگی است، اما این تاج موفقیت اوست. من فکر میکنم این واقعیت که پیانیست جوایزی را که در اسکار امسال کسب کرد، به اعتبار درخشش پیانیست کمک زیادی میکند. من معتقدم که اسکار در بیشتر موارد تقلبی است و فیلمها و هنرپیشههای زن و از این قبیل بیشتر بر اساس شجره نامه یا انجمنهای تجاریشان میبرند تا هر چیز دیگری، بنابراین وقتی امسال جایزه بهترین بازیگر و کارگردان و فیلمنامه اقتباسی را برد، به شما میگوید که باید برنده بهترین فیلم شدهاند، اما به نظر میرسد واینستینها همه را طلسم کردهاند، از این رو شارلاتانی مانند شیکاگو جایزه اصلی را میگیرد. با عرض پوزش برای انحراف در اینجا، اما هنگامی که "فیلمی" مانند شیکاگو را با شاهکاری مانند پیانیست مقایسه می کنید، واقعاً یک برنده واضح وجود دارد. آنها مجسمه را به فیلم اشتباهی تحویل دادند.
پیانیست پیانو و نوازنده پیانو ولاد اسپیلزمن را از دوران قهرمانی محلی تا اسیر جنگی تا زمانی که در گتوها زندگی می کرد، دنبال می کند. مهربانی غریبه ها فکر میکنم خیلیها قبلاً این موضوع را لمس کردهاند، اما چیزی که باعث میشود پیانیست بسیار شگفتانگیز و خوب ساخته شود این است که اسپیلزمن مردی است که همه ما میتوانیم با او ارتباط برقرار کنیم. او نه قهرمان است، نه شورشی است و نه یک نوع کامیکازه که بخواهد و هوس انتقام بگیرد. او مردی ساده است که تمام تلاشش را می کند تا زنده بماند. او مردی ناامید است و از زندگی خود می ترسد و می خواهد تا جایی که می تواند پایین بماند. فقط از کمکی که از دیگران دریافت می کند، می تواند زندگی کند و نفس بکشد، بخورد و پنهان شود. و من اینگونه با او ارتباط برقرار کردم. اگر در موقعیت او قرار بگیرم، چه واکنشی نشان خواهم داد؟ دقیقاً همان کاری که او انجام داد. این مردی است که همه چیز از او گرفته شده است. معیشت، خانواده، آزادی و تقریباً زندگی او. اینجا زمانی برای قهرمانی نیست. آدرین برودی تجسم روح اسپیلزمن است و برنده شدن او در اسکار امسال یکی از شادترین لحظاتی بود که من با تماشای جشن ها داشتم. سخنرانی او حتی بهتر بود اما این موضوع برای زمان دیگری است.
در نهایت این موهبت موسیقی است که شاید جان او را نجات دهد و آخرین صحنه ای که او با سرباز آلمانی دارد یکی از بهترین صحنه هاست. صحنه های هیجان انگیزی که من شاهد آن بوده ام. با دیالوگ بسیار کم، این در چشم ها، صورت، دهان و صداهایی است که در فضای کوچکشان به صدا در می آیند که همه آنچه را که باید بدانید به شما می گوید. من فکر می کنم این صحنه بود که برودی اسکار خود را به ارمغان آورد. این یکی از اجراهای فوق العاده تمام دوران است.
من فکر می کنم پولانسکی از صمیم قلب اینجا صحبت کرد. او پالتی از خاطرات را برداشته و آنها را با آنچه خوانده است در هم می آمیزد و یکی از بهترین فیلم های نسل ما و هر فیلم دیگری را به ما داده است. من فکر می کنم پیانیست به عنوان یکی از بهترین فیلم های قرن حاضر خواهد بود و وقتی همه چیز گفته شود و انجام شود، شیکاگو فراموش خواهد شد همانطور که مردم عادی فراموش شدند و وقتی مردم در مورد فیلم پیانیست صحبت می کنند، این کار را با احترام انجام می دهند. و احترام. این یک شاهکار سینمایی است.
دانلود فیلم The Pianist 2002 (پیانیست) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
اولین چیزی که باید گفت این است که قطعاً این بیشتر از یک فیلم هولوکاست است. اگرچه آن رویداد وحشتناک به طور محکم در پس زمینه ایستاده است، پیانیست در واقع در مورد مبارزه یک مرد برای بقا است. یک نفر، ولادیسلاو شپیلمن، پیانیست یهودی لهستانی است. آدرین برودی آن نقش اصلی را بازی کرد و آن را به خوبی بازی کرد. Szpilman در استیصال خود برای زنده ماندن هر دو رقت انگیز و در عین حال در ناامیدی برای زنده ماندن نجیب دیده می شود. برودی او را مردی با وقار بزرگ به تصویر می کشد. این یک نقش چالش برانگیز بود، زیرا با پیشرفت فیلم، دیالوگ های کمتر و کمتری وجود دارد، به این دلیل ساده که تقریباً همه به جز Szpilman توسط نازی ها گرفته شده اند. برودی در نهایت به نواختن آهنگهای طولانی بدون صدا میپردازد، اما او را از ارائه پرترهای درخشان از مردی که دوستان و خانوادهاش از بین رفتهاند و به سادگی سعی میکند روز به روز به امید راهی برای رهایی از این جنون زندگی کند، باز نمیدارد. درست همانطور که صحنههای غمانگیز است که در آن کارگردان رومن پولانسکی به سادگی یک ورشو ویران شده را به ما نشان میدهد - نه فقط محله یهودی نشین، بلکه سایر نقاط شهر نیز. صحنههای آوار، صحنههای تیراندازی افراد بیگناه در خیابان توسط سربازان آلمانی - گاهی فقط برای ورزش، بدون هیچ دلیل واضح دیگری، صحنههای ساختمانهای سوخته. همه چیز دلهره آور است.
با همه اینها - و همه چیزهایی که خیلی خوب بود - چیزی در داستان وجود داشت که واقعاً برای من جالب نبود. به دلایل عجیبی دنبال کردن آن برایم مشکل بود و فکر میکردم که تقریباً در دو ساعت و نیم آن کمی طولانی است. به اندازه ای که در آن زمان اجرا انجام شد، می توانست در دو ساعت ثابت انجام شود. فیلم خوبی است اما نتوانست به آن درجه از عظمتی که برخی برای آن قائل شده اند برسد. 6/10
دانلود فیلم The Pianist 2002 (پیانیست) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
پیانیست داستان واقعی ولادیسلاو شپیلمن است، در آن زمان، تحسینشدهترین پیانیست لهستانی که زندگی او در طول اشغال ورشو توسط نازیها در سال 1939 متحول شد. خانواده، جناحهای شورشی و هواداران.
پیانیست به کارگردانی درخشان رومن پولانسکی و با بازی آدرین برودی شگفتانگیز، بنا به دلایل واضح، مقایساتی را با فهرست شیندلر جمعآوری میکند. هر چقدر هم که موضوع مشابه باشد، رویکرد متفاوت است. در حالی که فهرست شیندلر در سیاه و سفید زیبا و واضح فیلمبرداری شده بود که تصاویر باورنکردنی زیادی ارائه می کرد، پیانیست با رنگ تقریباً خاموش فیلمبرداری شد. فهرست شیندلر چیزی را نشان می دهد که به عنوان یک قهرمان پیچیده مطرح شده است. اسکار شیندلر بسیاری از یهودیان را نجات داد، اما نه بدون مبارزه با شیاطین مادی خود. Szpilman پیانیست یک شخصیت دلسوز است. وضعیت اسفبار او ناامیدکننده بود و شیاطینی که با او جنگید به خاطر گناه او در زنده ماندن از جنگی بودند که در نهایت به اراده اولیه برای زندگی تبدیل میشود.
پولانسکی با فیلمش از هیچ غم و اندوهی دریغ نمیکند. صحنه های وحشتناک بین نازی ها و یهودیان ورشو وحشتناک تر و وحشتناک تر از هر فیلم ترسناک / تعلیقی بود که من در مدتی، احتمالاً همیشه دیده ام. تحقیر و از دست دادن کامل آزار دهنده است. در چند صحنه، یهودیان در نیمه های شب به صف شده و تحت شکنجه یا مرگ قرار می گیرند. در یک مورد، زنی از یک افسر نازی می پرسد: "چه بر سر ما می آید؟" و به سرعت به سرش شلیک می شود. دوربین هیچ یک از این ظلم ها را زیر پا نمی گذارد یا تسلیم نمی کند.
باید به عملکرد برودی اشاره کرد. با توجه به اینکه پیش از این برودی را تنها در دو فیلم دیگر، "تابستان سام" اسپایک لی و "خط قرمز نازک" ترنس مالیک دیده بودم (قسمتی که قرار بود قبل از اینکه نقشش به شدت کاهش یابد، شروع به ستاره شدن او می کرد) از پتانسیل او آگاهی داشتم. عالی بود. پس از برنده شدن اسکار او، من پیانیست را با انتقادهای بیشتری از حد معمول تماشا کردم و او مطمئناً ناامید نشد. او از انتظارات من فراتر رفت. دگرگونی فیزیکی او شگفت انگیز بود، اما مهمتر از آن، او غم و اندوه این مرد را به طرز تکان دهنده ای در هر دو زمینه کلامی و غیرکلامی منتقل کرد. بسیار جالب خواهد بود که ببینیم این نقش چه فرصت هایی برای او فراهم می کند و چه نقش هایی را می پذیرد.
نکته ای که قابل ذکر است تأثیری است که پیانیست بر مخاطبانی که من با آنها پیانیست را تماشا کردم، گذاشت. . معمولاً وقتی یک فیلم تمام می شود، فیلمسازان معمولی هاردکور مثل من می مانند و تیتراژ را به طور کامل تماشا می کنند. بقیه حضار میایستند و میروند که معمولاً باعث ناراحتی بقیه علاقهمندان میشود. این یکی از معدود دفعاتی بود که من فیلمی را در تئاتری دیدم که در تیتراژ پایانی یک نفر ایستاده نبود که آن را ترک کند. تا زمانی که چراغ خانه در پایان روشن شد، مردم شروع به پراکندگی کردند. من شخصاً در همان لحظه ای که چراغ ها روشن شد، آن را از سالن خارج کردم، زیرا نه تنها صورتم به دلیل گریه در طول فیلم به هم ریخته بود (تامی فی به ذهنم می رسد) بلکه نیاز شدیدی به انتشار عاطفی داشتم، بنابراین وقتی رسیدم ماشینم حدود پنج دقیقه نشستم و گریه کردم. سال هاست که فیلمی را تماشا نکرده ام که تا این حد مرا ناراحت کرده است. برعکس، هنگام بحث درباره پیانیست با برادرم، (کسی که فیلم را به اندازه من دوست دارد و سلیقه ای مشابه من دارد) اشاره کرد که در حالی که فکر می کرد فیلم عالی است، او به اندازه من از نظر عاطفی تأثیر عمیقی نداشت. بعد از چند روز فکر کردن به این موضوع، متوجه تفاوت شدم: موسیقی. بهعنوان یک علاقهمند به موسیقی کلاسیک و نوازنده سابق، فکر اینکه نمیتوانید از موسیقی مورد علاقهتان لذت ببرید، حتی کمتر از نواختن موسیقیای که دوست دارید، غمانگیز است. سپس فوران عاطفی که با بازگشت به آن اتفاق میافتد - کلماتی برای توصیف شدت آن وجود ندارد. با نداشتن قدردانی یکسان از این ژانر موسیقی، می توان با مصیبت های جسمی و روحی همدردی کرد، اما شاید نه به معنای موسیقایی.
پیانیست واقعاً فیلم شگفت انگیزی بود. من از ابتدا تا انتها میخکوب شده بودم و آنقدر از نظر عاطفی تحت تأثیر قرار گرفتم که تا یک هفته بعد حتی نمی توانستم به نوشتن نقد فکر کنم. با این حال، من این را با فهرست فیلمهایم که شامل فهرست شیندلر و فیلادلفیا میشود، بهعنوان فیلمهایی که دوستشان دارم اما به دلیل محتوای شدید احساسیشان نمیتوانم بعد از مدتها دوباره تماشا کنم، ثبت میکنم.
--شلی
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.