داستان درباره شرکتی است که حافظه افراد را پاک کرده و به ان ها هویت و شخصیتی جدید می دهد، شخصیت کاملا بی نقص و مشکل. شخصیتی که در هر زمان قابلیت جایگزینی و تعویض خواهد داشت...
فکر کنین که یه تکنولوژی اختراع بشه که بتونه ” هویت ” و ” شخصیت ” قدیمی آدمها رو به طور کامل پاک کنه و در عوض هر بار به اونها ” شخصیت جدیدی ” بده ، شخصیتی که از هر لحاظی کامل و بدون نقص باشه و بتونه هر کاری که به منظورش ساخته شده رو به نحو احسن انجام بده و بعدش هم که کارو انجام دادن ، دوباره مثل هارد کامپیوتر پاک بشن و یک شخصیت دیگه بشه بهشون داد . حالا فرض کنین که این تکنولوژی در اختیار سازمانی مخفی قرار گرفته و این سازمان از افراد زندانی و یا داوطلب برای این امور استفاده میکنه.به طور مثال ، در قسمت اول ، مَردی روداریم که دخترش رو آدم ربایان دزدیدن و اون مَرد که خیلی هم پولداره برای بدست آوردن یک ” مذاکره کننده درجه یک ” دست به دامان این سازمان میشه و...داستان اصلی سریال ، حوادثی رو که برای یکی از این افراد که به جای اینکه 5 سال به زندان بره قبول کرده که 5 سال برای این سازمان کار کنه ، و اسمش هم ( اکو ) هست رو برامون تعریف میکنه...
یک آزمایشگاه آینده نگرانه هویت جوانان گمشده را پاک کرده است ، و در حال حاضر هویت موقت مورد نیاز آنها را برای انجام وظایف مشتریان مشخص می کند.
یک آزمایشگاه آینده نگر هویت جوانان گمشده را پاک کرده است و اکنون هویت های موقتی را که برای انجام تکالیف برای مشتریان نیاز دارند در آنها نقش می بندد.
یک سازمان کاملاً مخفی هویت جوانان جذاب را پاک می کند و آنها را به "عروسک های" خالی تبدیل می کند که آماده برای نشان دادن هویت های موقتی هستند که برای انجام تکالیف برای مشتریان نیاز دارند.
دانلود سریال Dollhouse 2009 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
به یاد ماندنی ترین ایده من پس از تکمیل آن مدت طولانی بعد از پخش و حذف آن این بود: این همان چیزی است که افراد هنگام لغو فایرفلای احساس کردند.
اگر روی کار ویدون تمرکز کنید. زمان قبلی و دیدگاه او در مورد چیزی به طور خاص: آزادی زنان. خواهید دید که کل این نمایش می تواند شبیه مردی باشد که تلاش می کند یک شریک خوب باشد. تا زمان اجرای تحقیقات او، ارزیابی مثبتی از جامعه و صریحاً نحوه برخورد با خانم ها در آن، اما محدود به خانم های ساده نیست.
و در حالی که این کار را انجام می دهد، می لغزد. معمولاً متوجه میشویم که FOX وارد عمل شده و با این کار مخالفت کرده است (که غالباً لباس پوشیدن و سوژههای جنسی بیش از حد، ظاهر شدن و تبدیل شدن Reverberation به فردی کمتر دلسوز در هر مرحله از راه) چیزی وحشتناک است و این چیزها را توجیه نمی کند. هر یک از مردان سریال، از جمله پل، که تلاش میکند نقش کارولین (پژوهش) را ببیند، در طول فصل اصلی بیشتر اوقات دچار اشتباه میشوند.
کارگران "لذت"، محدوده جهت گیری، درد، سوگواری، شخصیت - - نوع بشر. و، در کمال تعجب، بیشتر، در عین حال، همسترونگ. در هر صورت، چیز غم انگیز این نیست که به وضوح ممکن است بهبود یافته باشد، با این حال نمایشی که تصمیم گرفت به این چیزها به این شکل نگاه کند، به همین ترتیب در فرصت ایده آل برای انجام این کار، از بین رفت.
من در ابتدا برنامه را خودم تماشا کردم و وارد آن نشدم، که - - این موضوع مطمئناً مشکلات سرعتی دارد. با این حال، می توانم بیان کنم که در زمانی که این نمایش را تماشا کردم، برای این ایده ها آماده نبودم یا به هیچ وجه تمایلی به آنها نداشتم و بر این اساس، آنها کاملاً از دست من رفتند. به نظر می رسد که من به آن سررسید ندادم و بسیاری از افراد نگذاشتند.
و نکته اینجاست. من نمیتوانم تعداد زیادی از نمایشها را به خاطر مسائل مربوط به سرعت، گاهی اوقات بازی منصفانه، سوژههای متضاد و مسائل مختلف که وقتی تعداد زیادی از دستها در یک ظرف سرمایهگذاری مشابه هستند، بهانه کنم. با این حال، این یکی، من می توانم. در واقع، فکر میکنم حتی یک اثر معیوب که به این چیزها میاندیشد، بهویژه در آن زمان، شایسته توجه است. ظاهراً خودسرانه با شخصیتهای نام تجاری Whedon و بهبود آن، ما برای همیشه در یک بیانیه ثابت هستیم که این خوب نیست.
این واقعیت که هرگز در انجام این کار مانند ساعت، برای مدت طولانی تا فصلی دیگر قفل نشد و همه چیز را تا حدودی تغییر داد تا او را دلسوزتر کند - به نوعی نشان دهنده فداکاری در نشان دادن آن واقعیت است. بنابراین هر کسی ممکن است قادر به دیدن - - در حالی که سقوط، متاسفانه. این حیاتی است که تلاش برای انجام این کار، زمانی که این کار را انجام داد، و چگونه آن را انجام داد.
بعد از اینکه در حال حاضر خوب و بد را مشخص کرد، نمایش بیشتر و بیشتر به سمت ابهامات اخلاقی منحرف می شود. پنهان کردن خطوط با قهرمانان واقعی برای نگاه کردن به خود کیفیت اخلاقی. نه آنچنان که میتوانست به شکلی نافذ و متقاعدکننده باشد. در هر صورت، با نزدیک شدن به فصل 2، کاملاً واضح است که ما واقعاً نمیتوانیم پیشبینی مستقیمی از کسی داشته باشیم. ویکتور و سیرا نیز در فصل بعدی بسیار بهتر به تصویر کشیده می شوند. به ما نشان می دهد که عموماً چیزهایی در مورد ما وجود دارد که اساساً تنها بخشی از شخصیت ما هستند و به اخلاق مرتبط نیستند.
همچنین بهترین گفتمان و بررسی شخصیت های این نمایش کاملاً قابل اعتماد است. آنهایی که بهترین خطوط و تبادل پویا را دارند زیرا ما قصد داریم از نقطه کانونی آنها بفهمیم که چیست. علاوه بر این، اغلب افرادی که نمی توانند تلاش کنند و چیزها را از یک نقطه کانونی جایگزین ببینند، همه چیز را از دست می دهند. نکته، خودشان، احساساتشان و به معنای واقعی، دنیا را به هم می زند. شاید کمتر بیانگر هم باشد، نه؟
با این حال، برای کنار گذاشتن پرخاشگری، این را به پایان میبرم، دم و پایان کلی نمایش و قسمت آخر نیز روندی تدریجی دارند. احتمالاً با توجه به افت، اما فکر میکنم در مقایسه با بسیاری از نمایشهای دیگری که دیدهام، پایان را بهتر نشان میدهد. در واقع عمیق ترین چیزی که در تمام این موقعیت احساس کردم در تکمیل آن بود. از آنجا که در پایان:
گاهی اوقات بهترین راه برای کامل شدن و بهترین راه برای ادامه این است که هویت سالم خود را از بین ببریم و یک بار دیگر به چیزی جدید تبدیل شویم. علاوه بر این، گاهی اوقات راه اصلی برای انجام این کار بازگشت به خانه است.
و به همین دلیل برای من بسیار فراتر از فایرفلای مهم است.
دانلود سریال Dollhouse 2009 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
ماجرای مدیران تلویزیون چیست؟ به نظر می رسد آنها اخیراً هیچ اصراری برای اجازه دادن به یک نمایش با کیفیت برای ایجاد و توسعه ندارند. وقتی خبر لغو شدن آن در داخل پخش شد، من تمایل داشتم که این نمایش این کار را انجام دهد.
خانه عروسکی در حین مراقبت، اجزای مثالی از انتقال یک داستان در هر قسمت را داشت. از یک بخش دایره ای داستان عمیق تر و مبهم تر در پشت صحنه. خوشحالم که اجازه دادم داستانهای گیجکننده درباره پایههای بازیکنان مختلف در زمان عالی خودشان پرورش یابند و از اپیزودهای معمولی قدردانی میکردم، که به هر حال مسائل دشوار شخصیتی و مواردی از این قبیل را مدیریت میکردند، بسیار جدا از کل معامله «خانه عروسکی».
به نظر میرسد کسی که در کنترل است احساسی مثل من نداشته و از این کار راضی نبوده است. آیا موضوع ارزیابی بود؟ به طور کلی می فهمم که اینطور است.
در فصل 2 سرعت روایت بیشتر شد، گویی محققان متوجه میشوند که پایان نزدیک است و معتقدند که باید چندین بار از خط داستانی را در یک فصل خرد کنند. اپیزود آخر دیوانه کننده بود - افکار زیادی را درگیر کرد - اما افکار خارق العاده - در یک قسمت زمانی که آنها نزدیک به یک فصل برای کاوش ارزش داشتند.
من جایی را بررسی کردم که ویدون مدت زیادی از داستان داشت. خم شوید تا برای این نمایش تمرین کنید. من متوجه میزان تأثیر آهنگسازی ویدون در مراحل مختلف نمایش نیستم. احساس میکنم وقتی متوجه شد که میلش کمرنگ میشود و تلاش شجاعانهای برای انتقال پیامی که برنامهریزی کرده بود، به پایان رسید. انتخاب، نوآوری و روحیه این شامل چند داستان ساده و ساده بود، با این حال عموماً دارای انرژی برای پرس و جوهای جدی در مورد اینکه هویت ما چیست، چه چیزی ما را واقعی می کند و غیره داشت - علاوه بر این، در پایان، زمانی که برنامه به مقدار زیادی در یک نقطه کوچک خرد شد و افکار سخاوتمندانه بیرون ریخته شدند و تا نیمه مدیریت شدند، شبیه به هدایایی در یک کارناوال.
در پایان نمایش به سادگی بیش از حد افزایش یافت. حتی در قسمت آخر، علاوه بر قلب و احساس، فعالیت زیادی وجود داشت، اما صرفاً در یک دوره کوتاه بیش از حد محتوا بود. من شرط می بندم که ویدون با من در این مورد موافق باشد.
تغییر شخصیت بوید لنگتون بسیار جذاب بود و برخی می توانستند آن را غیرقابل تعجب بدانند، با این حال، به نظر من، هنوز نیاز به مرتب سازی دارد. منطقی است و چیزی غیر از یک ابزار طرح. ایمان او به کاری که انجام میداد و دیوانگی راهش نیاز به تکههای بیشتری داشت، همانطور که رابطهاش با همکار و بنیانگذارش.
چه اتفاقی برای دکتر کلر ساندرز/بوربون افتاد؟ میتوانست خوب باشد که بالاخره بفهمم او کیست، اما بین قسمت 12 و 13 (آخرین) فصل 2 حذف شد، مگر اینکه چیزی را از دست بدهم.
چه اتفاقی در حال رخ دادن با رئیس فرضی بود. حریف آلفا رو به پایان؟ دستهای از پیشرفتهای طرح در اطراف اجتناب شد، به کناری پاک شد یا تا آخر نادیده گرفته شد.
آیا به نظر میرسد که دارم ناله میکنم؟ مطمئناً این کار را انجام می دهم، به این دلیل که این نمایش را تا این حد ترجیح دادم. این یکی از آن نمایش هایی بود که ارزش انحرافی داشت *و* که تفکر را برانگیخت. این فیلم کاری را انجام داد که داستان علمی تخیلی به خوبی می تواند انجام دهد - به ویژه مسائل اجتماعی و سیاسی واقعی در موقعیت مکانی.
الیزا دوشکو با به تصویر کشیدن روح گمشده ای که ذره ذره همه چیز را یکی می کرد، من را خیره کرد. من عاشق رفتار او با شخصیتهای متعددی بودم که با "نامزدی" همراه بودند، و به تصویر کشیدن او از خروج کسل کننده از ایالت عروسک و تبدیل شدن به شخصیتی جدید. احساس میکردم که صحنهای غایب است و گردهمایی مدیریت نشده است. پیشرفت های زیادی وجود داشت و بعد از آن - ها؟
من واقعاً شرکت کنندگان مرکزی را به عنوان یک کل ترجیح می دادم. البته اولیویا ویلیامز که نقش حاکم یخ ذوبشونده، آدل دیویت را بازی میکرد، فوقالعاده بود.
من تمایل زیادی به شرکت در نمایشهایی دارم که میدانم فعالانه حذف شدهاند و پس از آن زمانی که به این حد میرسم عصبانی میشوم. تا جایی که ممکن است. فهمیدن این موضوع الان مانع از غر زدن من نمی شود و هیچ بهانه ای نمی آورم.
نمایش «خانه عروسک» جذاب و مفید است. این نمایش تجربه معمولی شما در تلویزیون نیست. من در نهایت به فکر "یادگار" و "ترمیناتور: سارا کانر کرونیکلز" هستم.
دانلود سریال Dollhouse 2009 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
پس این خانه عروسک است. سریال عالی و یک تن از آن راضی هستم. اگر به نحوی موفق می شدم به سریال های جاس امتیاز بدهم، آنها را به این صورت نمره می دادم. بافی 10/10-بهترین برنامه تلویزیونی پیام رسان مقدس؛ 10/10 (فقط توسط بافی به این دلیل که قسمت های بافی بیشتری داشتیم) Dollhouse; 8/10 کرم شب تاب; 7/10 برای همه شما کت های قهوه ای که در حال حاضر نیاز دارید من را لینچ کنید، شاید بهتر است Firefly را دوست داشته باشم در صورتی که تعداد اپ های بیشتری وجود داشته باشد، اما فقط 16 قسمت داشت در مقابل 27 برای Dollhouse، به این شانس که Firefly بود. با توجه به احتمال برجسته تر، می توانست بهبود یابد. من فکر میکنم مشکل Firefly این است که به عنوان یک نمایش فضایی از نظر تزئینات، لباسها، ستها، لوازم آرایشی و غیره بسیار پرهزینه بود، در حالی که Dollhouse را میتوان به سادگی در یک جاده معمولی ضبط کرد. با فکر کردن به قسمتهای بعدی، میتوانم بگویم Tribute 1&2 بهترین انتخابهای من هستند، با An Affection Preeminent و Man on the Road پشت سر آنها، Spy in the Place of Adoration نیز در قسمت اصلی 5 و من نقطه ضعفی برای Tormented دارم. من فکر میکنم که Dollhouse نسبت به Buffy یا Holy Messenger نسبت به Buffy یا Holy احساس سرگرمی داشت، علیرغم اینکه تافر یک فرد سرگرمکننده بود، همه بیشتر بزرگسال بود. The Dolls در حالت شوکهشدهشان روی شما ظاهر نشدند و شخصیتهای مختلف متفکر یا به اندازه کافی مغناطیسی نبودند. در نمایشی که شخصیتهای اصلی در پایان هر قسمت خاطراتشان را پاک میکنند و بخش عمدهای از انرژیشان را در یک شوک به گردش در میآورند، دشوار است. موقعیت خانه عروسکی با چند موقعیت سرگرم کننده مطابقت دارد، مشتریان ممکن است به چیزهای واقعاً بیرونی فکر کرده باشند، اما به طرز غم انگیزی ما فرصت و انرژی برای بررسی آن داریم. کاملاً خوشحالم که آن را تماشا کردم، اما بسیار از آن قدردانی کردم. به طور معمول صحنه شماره یک من Reverberation است، اعصاب محض که آنها می توانند آن را در تلویزیون شبکه از بین ببرند و همه به الیزا احترام می گذارند که او اعصاب انجام آن را داشت. جدا از الیزا در لباسهای تحریکآمیز، قهرمان برای من انور در نقش ویکتور بود که واقعاً در شخصیتهای مختلف عروسکاش، بهویژه مانند او در نقش تافر (آیا دیدن ویکتور/ادل یا ریوربراسیون/آدل عالی نبود) قدرت و توانایی شگفتانگیزی را در شخصیتهای مختلف عروسک نشان داد. ?) به همین ترتیب یک اعدام فوق العاده از اولیویا ویلیامز در نقش ادل. این همان چیزی است که تصور میکنید اگر به پنج فصل که نقشه جاس بود میرسید، ممکن بود واقعاً آسمانی باشد.
دانلود سریال Dollhouse 2009 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
سران و علمای زیادی نبوده اند که به اندازه جاس ویدون غوغا کنند. طرفداران فداکار، گروهی که دوست دارند از او متنفر باشند و افرادی که فقط سرشان را می خارند و به این فکر می کنند که اصلاً چرا باید اینطور باشد وجود دارد.
جاس ویدون "بافی قاتل خون آشام" به عنوان "نفوذ" در رسانه ها معرفی شده است. او نشان داد که پرتاب کردن جانوران و ارواح شیطانی در این ترکیب، نمایشی را که درخواستی از گروهی از مردم می کند، نمی سازد. این به یک مقاله نویس شایسته و ارتباط واقعی با مخاطب نیاز دارد.
او مقاله نویسی است که دوست دارد با پیشرفت نمایش، سرعت خود را افزایش دهد و هر فصل نسبت به فصل های بعدی بیشتر، ترجیح داده شده و بدتر شود. از بسیاری جهات این برای "خانه عروسک" نیز معتبر است. با سرعتی لغزش با میزان کمتری یک خط داستانی کلی و مقدار بیشتری از روایت استاندارد دورگرد شروع شد.
خانه عروسکی داستان Reverberation است، عروسکی در یک خانه عروسکی واقعی، که با حکاکی شده است. شخصیت های مختلف برای ثروتمندان و قدرتمندان تا رویاهای خود را با او ایجاد کنند. نه هوس جنسی آنها (در اصل در هر صورت) و نه هوس عمیق آنها. تا به حال نمایش درهای باز استثنایی داشت و واقعاً در طیف گسترده ای از طبقه بندی ها سرگردان بود و Reverberation را در عشق، اشتباه، فعالیت و داستان های مخفی قرار می داد.
اما همانطور که همه چیز پیشرفت کرد، مشخص شد که Reverberation بیشتر از او به یاد می آورد. با وجود این واقعیت که او نباید این کار را انجام دهد، "نقاط" دارد و یک نقشه عالی از چیزها آشکار شده است.
و اخیراً نمایش واقعاً سرعت گرفته است. قطاری که بهعنوان یک قطار مدل مینیمال تنبل شروع به کار کرد، از ناکجاآباد به قطاری عظیم و خراب تبدیل شده است. ممکن است این نمایش حذف شده باشد که ویدون را برای پیشبرد سریعتر داستان محدود کرده است. با این حال، علیرغم حقیقت این است که در حال حاضر نمایش در نقطه ای باورنکردنی قرار دارد. تقریباً هیچ برنامهای در حال حاضر این میزان تنش و تحولات غیرمنتظره حیرتانگیز را در داخل و بین هر قسمت ارائه نمیدهد.
اگر نمایش بهطور نامحسوس پیش میرفت و پس از فصل اصلی دیگر وجود نداشت، همه چیز میتوانست منحصربهفرد باشد. با این حال، اوضاع در حال حاضر، من دلتنگ «خانه عروسک» خواهم بود و فاکس به خاطر حذف نمایشی که احتمالاً بهترین نمایش تلویزیونی بوده، مقصر خواهد بود.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.